او به درستی دریافت که بزرگواری و عظمت از جانب خود او سر نخواهد زد وهمانا بر طالب آن لازم است که با کوشش ومداومت به سویش سعی کند، بنابراین استادی استوار و متین در علوم قرآن را جستجو نمود تا علم تجوید و قرائات را از او فرا گیرد او متوجه قبله علوم قرآن شهر طنطا شد و به مؤسسه و آکادمی قرائات در مسجد احمدی ملحق شد و مرحوم استاد ابراهیم طبلیهی متولی امور او شد.
*خاطره استاد راغب از ورود به آکادمی قرائات
من
موفق شدم که در منطقه خودمان یک نمونه عالی از استاد مصطفی اسماعیل قرار
بدهم من در صدد تقلید او بر آمدم و به شهر طنطا رفته و بدنبال عالم قرائاتی
میگشتم تا اینکه یکی از معروفین مرا به مردی در مؤسسه احمدی راهنمایی کرد
که نامش مرحوم شیخ ابراهیم طبلیهی بود که به من تجوید و احکام درست را
آموخت و من در نزد او قرائت کردم و او مرا ترغیب کرد تا هر روز در مقام
احمدی قرائت کنم، مخصوصا ما بین اذن و اقامه عصر، بسیاری اطراف مرا پر
میکردند و به لطف خداوند دردل بسیاری از مردم راه پیدا کردم بالاخص به جهت
اینکه من از استاد مصطفی در اداء اعجاب بر انگیز و محبوبش در نزد مردم
تقلید میکردم ، من به روستاهای استان غربی دعوت شده و در استانهای همجوار
هم شناخته شدم از چیزهایی که مرا کاملا به خودم مطمئن می ساخت کوشش و
مقاومت و حرص زیاد و شدید من بر قرآن کریم و تلاوت همراه با تعهد و تقوای
آن بود»
قاری جوان راغب مصطفی غلوش توانست در سن کوچکی و قبل از 18
سالگی برای خود مجد و عظمتی بیافریند ،با اینکه حق دفاع از وطن بر عهده او
قرار گرفت و برای سربازی و اداء خدمت خوانده شد چیزی که چاره و گریزی از آن
نبود، در سال 1958میلادی در حالیکه 20 سال داشت سربازی را شروع کرد و به
مرکز آموزش اداره امنیت مرکزی فرستاده شد.
*حرص استاد غلوش برای قرائت قرآن
استاد
غلوش میگوید: با توجه به اینکه من به نیروهای امنیت مرکزی ملحق شده بودم
دائما به مسجد امام حسین (ع) تردد میکردم و خبر میگرفتم تا اینکه اگر شده
حتی یک آیه در بزرگترین و مشهورترین مساجد مصر و قاهره قرائت کنم و بر این
امر حریص بودم که خود را به مسئولین مسجد عرضه کنم تا شاید برایم فرصتی
پیش آید تا ده آیه ای قرائت کنم یا در این مسجد بزرگ اذان بگویم به شیخ
مسجد حسینی شیخ حلمی عرفه معرفی شدم و آنچه مقدور بود از قرآن در نزدش
خوانده و او بسیار از من خوشش آمد و روزی به آنچه در درونم بود تصریح کرده و
از او خواستم که بزرگواری کرده و به من برای اذان و قرائت یک عشر قبل از
اقامه نماز اجازه دهد.
او به من گفت: راغب
اگر شیخ طه فشنی تاخیر کرد فرصتی برای تو خواهد بود ، من از ته قلب از
خداوند خواستم که شیخ طه فشنی تاخیر کند و گوئی که درهای آسمان به تمامی
باز گشته بود و خداوند دعوت مرا اجابت فرمود و شیخ فشنی تاخیر کرد و موعد
اذان نزدیک شد و شیخ حلمی به من گفت: آماده باش و به مسئول مسجد گفت: بگذار
راغب اذان بگوید پس اجازه داد و مرا در کنار شیخ محمد غزالی (رحمه الله )
نگه داشت تا وقتی که با فرارسیدن وقت نماز عصر از درس فارغ گردد،
شیخ مصطفی اسماعیل عبارتی را در آخر اذان اضافه می کرد و می گفت: «…الصلاة و
السلام علیک یا نبی الرحمة یا ناشرالهدی یا سیدی یا رسول الله» من هم
همچنانکه استاد مصطفی اذان می گفت اذان گفتم این در حالی بود که من لباس
سربازی به تن داشتم که نظر مردم را به من جلب می کرد این موضوع در ماه
رمضان اتفاق افتاد و صدا در حال روزه خوب و کشیده و زیبا می شود ومن 10 آیه
را خواندم و از سوره الحاقة هم شروع کردم و جو مسجد منقلب شد تا آنجا که
من شبیه خیمه ای در وسط میدانی شدم و در قرائت فرو رفتم چرا که مردم با
گفتن الله یفتح علیک، یبارک فیک، تانی الآیة، به من شجاعت می بخشیدند ومن
آیات را بنا به خواست افراد موجود در مسجد بیش از یکبار خواندم و زمان
تلاوت به بیش از نیم ساعت رسید.
من به پادگان برگشتم در حالیکه شادی
ام وصف ناشدنی و اعتماد به نفسم از اینکه مسجد پادگان را در طول مدت خدمتم
به من واگذار کرده بودند زیاد شده بود به من برای خروج در هر زمانی اجازه
می دادند و من به مسجد امام حسین (ع) زیاد رفت و آمد می کردم و به واسطه
این مسجد شهرت پیدا کردم و با این مسئله من خیلی خوشحال شدم چرا که در
مسجدی قرائت می کردم که مرحوم شیخ محمود خلیل حصری در آن سوره می خواند و
مرحوم شیخ طه فشنی در آن اذان می گفت و مرحوم دانشمند بزرگوار استاد غزالی
در آن درس می داد و خطبه می خواند این شرف عظیمی بود که هر کس در سن من و
هر حافظ قرآنی آنرا آرزو داشت»
*از مسجد حسینی تا رادیو
و
در مسجد امام حسین (ع) شروع به جدا شدن به سمت چیزی که خوابش را می دیدم
شدم به بزرگان مسئولان دولتی شناسانده شده و به ایشان نزدیک شدم و ایشان
مرا بر قرائت پیش روی جماعت تشجیع کردند و سبب از بین رفتن ترس و وحشت در
وجود من شدند و عامل نیرومندی بودند در رابطه با دعوت هایی (برای احیاء
مجالس حزن و ماتم در قاهره) که به من متوجه می شد در آن مجالس با مشاهیر
قاریان رادیو مانند استاد مصطفی استاد عبدالباسط استاد حصری و غیر ایشان از
مشاهیر همراه میشدم، از میان کسانی که به مسجد حسینی میآمدند استاد محمد
امین حماد که مدیر رادیو در آن وقت بود حاضرین به او گفتند استاد، به راغب
کارتی بدهید تا بتواند به رادیو بیاید و تقاضانامه ملحق شدن به رادیو را
پر کند و تقدیم دارد او همان جابه من کارت را داد و گفت: فردا در دفترمن در
ساختمان رادیو در شریفین نزد من باش، من به مسجد امام حسین (ع) رفتم وشیخ
حلمی عرفه، سرهنگ صلاح الالفی و سرهنگ محمد الشماع را دیدم و هر 3 با آمدن
من برای رفتن پیش مدیر رادیو موافقت کردند مدیر بخاطر بودن من با آنها با
من حسن استقبال داشت و من تقاضا نامه را نوشتم.
استاد غلوش، آثار بسیارى از تلاوت تحقیق را به جامعه مسلمین تقدیم کرده است. از جمله تلاوت سوره هاى: رحمن، حاقه، احزاب، نساء، زخرف و ابراهیم.
*سفر به دول مختلف دنیا
استاد
راغب بیش از 30 سال متوالی برای قرائت کتاب الله مجید به کشورهای جهان من
جمله ایران سفر کرد و به این نکته ایمان داشت که این ماموریت و رسالت
سنگینی است که به نحو شایسته باید آنرا اداء کرد … در سالهای اخیر ماندن در
مصر را ترجیح می دهد تا میلیونها نفر از تلاوت قرآن بامدادی و روزهای
جمعه و مناسبتهای مختلف او بهره مند شوند و نیز موقعیتی برای سفر دوستان
او یعنی مشاهیر قاریان به دولتهای مختلف فراهم شود. ایام می گذرد و فضائل
نیز همچنان با او میگردد فضیلتی که او و گروهی از بزرگان عرصه قرآن از
قرآن کریم بدست آورده اند.
منبع : http://www.mashreghnews.ir