تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّـهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّـهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

دانلود تلاوت های مجلسی قرآن ؛ ترتیل ؛ تواشیح ؛ ابتهال ؛ زندگینامه قاریان ؛ نکات آموزشی و ....
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّـهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّـهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

دانلود تلاوت های مجلسی قرآن ؛ ترتیل ؛ تواشیح ؛ ابتهال ؛ زندگینامه قاریان ؛ نکات آموزشی و ....

آشنایی با قاریان ایرانی : استاد « مهدی قره شیخلو »

در راه بازگشت به خانه از هیئتی که هر شب برای عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) می‌رفت، بود که صدای قرائت قرآن از بلندگوی یکی از تکیه‌های امام حسین(ع) نظر او را جلب کرد؛ قرائت قرآن در آن وقت شب به نظرش جالب آمد. صدای قرائت قرآن از بلندگوی تکیه‌ای می‌آمد که به مناسبت دهه اول ماه محرم سر کوچه‌شان زده بودند؛ در آن زمان که 11 سال بیشتر نداشت، خواست یک سرکی بکشد و ببیند که در این تکیه چه خبر است.
رفت و دید که عزاداران امام حسین(ع) به دور هم حلقه‌‌ای را تشکیل داده‌اند و هر کدام هم یک رحل قرآن در مقابل خود گذاشته‌اند. یک آقایی هم بالای جلسه به عنوان معلم نشسته است. همانطور که گوش به نوای قرائت قرآن سپرده بود با خود گفت: «خوب من هم بروم و بنشینم» نشستن همانا و جذب قرآن شدن همانا...


یادگیری نکات اولیه قرائت و تجوید در جلسات قرآن «علی‌اکبر توپچی»
از آن پس تا پایان دهه اول محرم هر شب سر موعد به تکیه‌ای که جلسه قرآن با معلمی «علی‌اکبر توپچی» در آن برگزار می‌شد سر می‌زد، تا اینکه با جمع شدن تکیه امام حسین(ع)، این جلسه قرآن نیز به جلسات هفتگی که هر شب در منزل یکی از افراد برگزار می‌شد تبدیل شد؛ طی یک سالی که در آن جلسات هفتگی قرآن شرکت می‌کرد، نکات اولیه قرائت و مباحث مربوط به تجوید را آموخت و به واسطه «علی‌اکبر توپچی» نخستین استاد قرآنی خود، با جلسه قرآن استاد سیدمحسن خدام‌حسینی آشنا شد.
مهدی قره‌شیخلو که با شرکت در جلسات قرآن استاد خدام‌حسینی، کار قرائت را تخصصی‌تر آغاز کرد، درباره شروع فعالیت‌های خود در حوزه قرائت قرآن می‌گوید: زمانی که به قرائت قرآن علاقه‌مند شدم هیچ زمینه قبلی نداشتم؛ با این حال وقتی که در جلسات قرآنی شرکت می‌کردم، علاقه‌ام روز به روز بیشتر می‌شد؛ هم به جهت آن فضایی که در سال‌های اولیه انقلاب بر کشور حاکم بود و هم به جهت توانایی که اساتید قرآن طی آن سال‌ها در جذب مخاطبان داشتند. همچنین زمانی که خانواده‌ام پیشرفت من را در حوزه قرآن دیدند شروع به تشویق کردند و همه این مسائل دست به دست هم داد تا قرائت قرآن را به شکل تخصصی دنبال کنم.


%d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


سفر به سرزمین وحی؛ نخستین تجربه در سفرهای خارجی

از اوایل دهه 60 بود که شرکت در مسابقات قرآن که به صورت محله‌ای یا منطقه‌ای در مساجد محل و یا از سوی شهرداری برگزار می‌شد را تجربه کرد، اما به صورت جدی از سال 64 وارد مسابقات رسمی قرآن شد. همزمان با شرکت در مسابقات رسمی قرآن، به منظور تبلیغ و ترویج و قرائت‌ قرآن از سوی سازمان تبلیغات اسلامی به شهرستان‌های مختلف نیز اعزام شد تا جایی که در سال 65 نخستین سفر خارجی قرآنی خود را تجربه کرد و به همراه گروهی از قاریان قرآن در قالب کاروان قرآنی «نور» به سرزمین وحی اعزام شد.
مهدی قره‌شیخلو درباره آغاز سفرهای خود به کشورهای مختلف برای امر تبلیغ قرآن می‌گوید: اولین تجربه اعزام قاری به خارج از کشور در سال 65 و در دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی اتفاق افتاد، در آن سال برای نخستین بار استاد رضا صلح‌جو و استاد عباس سلیمی به کشور سریلانکا اعزام شدند، زمانی که این دو استاد از سفر برگشتند نتایج سفر را بررسی کردند و پس از اینکه از نتایج مثبت چنین سفرهایی اطمینان حاصل کردند، اعزام قاری قرآن به سایر کشورها به طور رسمی از سال 66 آغاز شد. من که از نخستین سال اعزام قاریان به کشورهای خارجی در این کار‌وان‌ها بودم سفرهای تبلیغی خود را از سال 66 با سفر به سوریه و لبنان آغاز کردم؛ طی این سال‌ها به بیش از 40 کشور دنیا برای کارهای تبلیغی رفته‌ام.


%d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


سفرهای تبلیغی‌ام، پُر از خاطره است

سفرهایی که برای امر تبلیغ به کشورهای خارجی داشته‌ام پُر از خاطره است اما آنچه که دوست دارم در این رابطه بگویم این است که بچه‌های قرآنی ما در این حوزه ظرفیت بسیار بالایی دارند که متأسفانه در حال حاضر از این ظرفیت‌ها کمتر استفاده می‌شود؛ در آن سال‌ها؛ جمهوری اسلامی ایران متهم بود به اینکه قرآنش با قرآن بقیه مسلمانان تفاوت دارد و در آن سال‌ها تبلیغات زیادی نیز علیه جمهوری اسلامی داشتند، هرچند که این تبلیغات منفی هم‌اکنون نیز وجود دارد؛ اما دیگر به آن شدت نیست. در آن زمان‌ها، آنها واقعا ما را با قرآن بیگانه می‌دانستند که البته اعزام قاریان به کشورهای مختلف موجب شد تا تمامی نقشه‌های آنها نقش بر آب شود و به همه آنها ثابت شود که قرآن جمهوری اسلامی هیچ فرقی با قرآن آنها ندارد.
وی ادامه می‌دهد: در آن سال‌ها که برای امر تبلیغ قرآن به دیگر کشورها اعزام می‌شدیم خیلی از آنها واقعا باور نمی‌کردند که ما ایرانی هستیم، می‌گفتند: شما عر‌ب‌زبان هستید و ایرانی نیستید! حتی پاسپورت‌های ما را نگاه می‌کردند و می‌گفتند شما منافقانی هستید که از طرف ایران به اسم ایرانی به کشورهای ما آمده‌اید اما عربید! البته این نگاه دیگر از بین رفته است و سایر کشورها به ظرفیت بچه‌های قرآنی ما پی برده‌اند. جوانان قرآنی کشور و اعزام آنها به سایر کشورها برای امر تبلیغ قرآن، ظرفیت خوبی است تا بتوانیم با مسلمانان سایر کشورها ارتباط بهتر و راحت‌تری برقرار کنیم، زیرا به هر حال قرآن، موضوعی است که همه مسلمانان روی آن اتفاق نظر دارند.


%d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


قره‌شیخلو می‌گوید: امکان حضور قاریان جمهوری اسلامی ایران در سایر کشورها و اجرای برنامه‌های قرآنی برای آنها ظرفیت بسیار خوبی است که متأسفانه ما از این ظرفیت کمتر استفاده می‌کنیم و مسئولان ما در این حوزه تا حدودی کم‌کاری می‌کنند. بخشی از کم‌کاری این حوزه به سیاست‌گذاران و بخشی دیگر به مجریان مربوط می‌شود. مجریان این امر، گاهی اوقات محدودیت‌های مالی را بهانه می‌کنند اما به نظرم مشکلات مالی هم راهکار دارد و مسئولان و مجریان باید بتوانند امکان حضور بچه‌های قرآنی را در سایر کشورها فراهم کنند، البته اعزام قاریان قرآنی به سایر کشورها باید به نحوی باشد که بچه‌های قرآنی با عزت و احترام بروند و بازگردند.


کسب رتبه نخست مسابقات سراسری و بین‌المللی قرآن در سال 71

او همزمان با اعزام به کشورهای خارجی برای امر تبلیغ قرآنی، در مسابقات قرآن که هرساله برگزار می‌شد نیز به صورت پراکنده شرکت می‌کرد؛ هر چند که شرکت در مسابقات قرآن را از سال 64 آغاز کرده بود اما اینطور نبود که هرسال به طور مرتب در این مسابقات شرکت کند. اعزام به جبهه در سال‌های 66 تا 67 به صورت مقطعی موجب شد تا حضور جدی در مسابقات قرآن طی آن سال‌ها نداشته باشد؛ تا اینکه در سال 71 و در آخرین حضور خود در مسابقات قرآن که البته جدی‌ترین حضور تا آن سال بود، رتبه اول مسابقات سراسری را از آن خود کرد؛ در سال 71 رتبه اول تمام مسابقات قرآنی که از سوی نهادها و دستگاه‌های مختلف برگزار می‌شد را کسب کرد.


%d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


تنها سالی که نفرات اول مسابقات قرآن جوایز خود را از دستان مقام معظم رهبری گرفتند

وی درباره حضور خود در مسابقات قرآن سال 71 می‌گوید: طی سال 71 علاوه بر کسب رتبه اول در مسابقات سراسری قرآن اوقاف و مسابقات قرآن سازمان تبلیغات اسلامی، در نهمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن جمهوری اسلامی ایران که آن سال همزمان با دهه فجر در حسینیه ارشاد برگزار می‌شد نیز رتبه اول را کسب کردم؛ در آن سال مراسم اختتامیه در خدمت مقام معظم رهبری بودیم که طی آن سال تقریبا دو اتفاق ویژه افتاد؛ اول اینکه برای نخستین بار جوایز مسابقات با رشد قابل توجهی روبه‌رو شد و دوم اینکه، آن سال تنها سالی بود که نفرات اول مسابقات جوایز خود را از دستان رهبر معظم انقلاب دریافت کردند. «زمانی که در مسابقات سراسری و بین‌المللی قرآن در سال 71 اول شدم، دیگر مسابقات قرآن را برای همیشه بوسیدم و گذاشتم کنار.»


ارتقای جوایز برگزیدگان مسابقات قرآن به 40 سکه در سال 71

این قاری بین‌المللی درباره جوایز مسابقات قرآن تا قبل از سال 71 و رشد این جوایز در سال 71 می‌گوید: در سال‌های قبل از 71، معمولا قالیچه ابریشم و یک جلد قرآن یا... به برگزیدگان مسابقات قرآن می‌دادند اما در سال 71 که رتبه نخست مسابقات بین‌المللی را کسب کردم یک دفعه جایزه نفر اول مسابقات به 40 سکه بهار آزادی ارتقاء پیدا کرد. در آن سال به یاد دارم که هر سکه بهار آزادی 12 هزار تومان بود که متناسب با وضعیت اقتصادی و ارزش پول آن زمان، مبلغ قابل توجهی می‌شد؛ تمامی سکه‌ها را فروختم و در یک تعاونی مسکن برای خرید خانه ثبت نام کردم اما در نهایت خرید مسکن از آن طریق جور نشد و پولم را از تعاونی مسکن پس گرفتم.
قره‌شیخلو درباره سال‌هایی که به دلیل حضور در جبهه در مسابقات قرآن شرکت نکرد، می‌گوید: به صورت مقطعی چندین بار به جبهه اعزام شدم که همین حضور در جبهه موجب شد تا طی سال‌های آخر جنگ نتوانم به صورت جدی در مسابقات قرآن حضور داشته باشم. اولین‌بار که با فضای جبهه و جنگ آشنا شدم طی حرکتی بود که از سوی سازمان تبلیغات اسلامی به منظور اعزام قاریان قرآن به مناطق جنگی آغاز شده بود؛ در آن سال‌ها سازمان تبلیغات همزمان با ایام نوروز جمعی از قاریان قرآن را برای انجام کارهای قرآنی به جبهه اعزام می‌کرد که من طی سال‌های 62 تا 64 هرسال همزمان با ایام نوروز با این کاروان قرآنی اعزام می‌شدم اما در سال 65 برای نخستین‌بار به صورت نیروی رزمی در قالب سپاه 100 هزار نفری محمد رسول‌الله(ص) به جبهه اعزام شدم.


%d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


اعزام به جبهه به عنوان نیروی رزمی برای نخستین‌بار

در آن سال کسانی که پیش از آن سابقه حضور رزمی در جبهه داشتند به صورت مستقیم اعزام می‌شدند اما او که تاکنون به عنوان نیروی رزمی اعزام نشده بود به همراه گروهی دیگر ابتدا برای آموزش اعزام شد؛ در آن سال‌ که کلاس چهارم دبیرستان بود به این دلیل که رشته تحصیلی‌اش هم علوم تجربی بود، در پادگان آموزشی بسیج به عنوان نیروی امدادگر آموزش دید و در قالب یک گروه 50 نفره زمانی که مباحث مربوط به امدادگری و نکات اولیه پزشکی را آموزش دیدند به جبهه اعزام شدند.
بار دوم که به عنوان نیروی رزمی به جبهه اعزام شد در سال 67 قبل از عملیات مرصاد بود، در آن سال با چند نفر از بچه‌های قرآنی اعزام شد و چندین ماه نیز در مناطق جنگی بودند؛ وی درباره آخرین حضور خود در جبهه می‌گوید: دومین باری که به عنوان نیروی رزمی با چند نفر از بچه‌های قرآنی از جمله «محمد عباسی» [قاری بین‌المللی قرآن] که از همان سال‌ها دوست و رفیق صمیمی و بچه‌محل بودیم به عنوان کمک آر پی چی زن‌، اعزام شدیم اما بالطبع به این دلیل که ما قرآنی بودیم، تا به جبهه می‌رفتیم ما را می‌شناختند و همزمان با حضور رزمی خود در جبهه، برنامه‌های صبحگاه به منظور تلاوت قرآن و کارهای قرآنی هم داشتیم، اما به این دلیل که در آن شرایط جابجایی‌های زیادی انجام می‌شد، نمی‌توانستیم کلاس مستمر قرآن یا برنامه‌های متناوب قرآنی داشته باشیم.


خاطر‌ه‌ای که با دوست و هم‌رزم قرآنی خود دارد

پای صحبت جبهه و جنگ که به میان می‌آید، گویی به همان سال‌ها بازمی‌گردد و خاطرات آن روزها که به همراه دوست و رفیق قرآنی خود در مناطق عملیاتی حضور داشت در ذهن مرور می‌کند. این استاد قرآنی ادامه می‌دهد: سال 67 با محمد عباسی در جبهه بودیم، همان موقع که قطعنامه پذیرفته شد اما عراق‌ها دوباره حمله کرده و یک بخش وسیعی را پیش‌روی کرده بودند؛ در گردان حبیب در لشکر محمد رسول‌الله(ص) بودیم که ما را به جاده اهواز ـ خرمشهر بردند، در یکی از شب‌های مردادماه بود که حرکت کردیم و نصفه شب به جاده رسیدیم و آنجا مستقر شدیم، بعد از کمی استراحت در جاده اهواز ـ خرمشهر، با روشن شدن هوا شروع به کندن سنگر در کنار جاده کردیم؛ تا اینکه رأس ساعت 12 ظهر در نیمه تابستان که اوج گرمای آنجا بود و گرمای هوا واقعا وحشتناک بود عراق شروع کرد به پاتک زدن.


             %d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


وی ادامه می‌دهد: تانک‌های عراق حمله کردند، ما نیز چهار یا پنج گروه آر پی چی‌ زن، داشتیم و فرمانده ما هم که یک سیدی به اسم آقای حسینی معروف به آقاسید بود دستور داد آرپی چی‌ زن‌های یک و دو با کمک‌هایشان جلو بروند و پشت ریل راه‌آهن تهران ـ خرمشهر موضع بگیرند. من کمک آر پی چی دو و محمد عباسی کمک آر پی چی‌ چهار بود که رفتیم جلو؛ درگیری با تانک‌ها خیلی شدید بود، اما الحمد‌الله طوری شد که تانک‌های عراقی دیگر نتوانستند پیش‌روی کنند.

قره‌شیخلو در ادامه می‌گوید: بعد از دو یا سه ساعت برگشتم به جاده دنبال محمد عباسی بودم که او را در حدود دو کیلومتری که دست گردان ما بود پیدا نکردم، در نهایت از چند نفر سراغ او را گرفتم که یکی ‌از بچه‌ها گفت: «دنبال اون قرآن‌خونه می‌گردی؟» گفتم: «بله» که گفت: «فکر کنم شهید شد، بردنش عقب» من هم گفتم «هیچی دیگه رفیق ما هم شهید شد!»، خیلی ناراحت شدم، ما علاوه بر اینکه با هم دوست بودیم، بچه‌محل هم بودیم و حتی یک استاد قرآن هم داشتیم و به جلسات قرآنی نیز با هم می‌رفتیم.
وی یادآور می‌شود: چند روز بعد، عملیات مرصاد شروع شد و ما را بردند به دوکوهه، زمانی که در عملیات مرصاد هم غائله خوابید برگشتم تهران و تازه متوجه شدم که محمد عباسی مجروح شده و در آن درگیری یک خمپاره 60 نزدیکش خورده بود و چند تا ترکش هم به بدن، پا و سینه او اصابت کرده بود؛ اما زخم‌هایش سطحی بود و او را به منزل برده بودند.
قره‌شیخلو ادامه می‌دهد: بعدها مادرم تعریف می‌کرد پس از اینکه «محمد» از جبهه، مجروح برگشت، رفتم به عیادت او و خواستم خبری هم از تو بگیرم به او گفتم خوب از «مهدی» ما چه خبر؟ شما با هم بودید؟ که محمد یک نگاهی به مادرم کرده بود و گفته بود که «والله حاج‌خانم آن موقع که درگیری شد مهدی، 200 متری از من جلوتر بود» که مادرم با شنیدن این جمله با خود گفته بود ای وای تو که 200 متر عقب‌تر بودی اینطور شدی پس دیگر از مهدی چیزی باقی نمی‌ماند! این خاطره‌ای است که هنوز هم وقتی با محمد عباسی می‌نشینیم، می‌گوییم و می‌خندیم.


خواهر شهید «حسین حیدری» همسرم است

در سال 68 و در سن 21 سالگی ازدواج می‌کند؛ وی درباره ازدواج خود می‌گوید: یکی از رفقای من که با هم به جلسات قرآنی استاد خدام‌حسینی می‌رفتیم «شهید حسین حیدری» از قاریان خوبی بود که در عملیات کربلای پنج ـ 29 دی‌ماه سال 65 ـ شهید شد و پیکر مطهرش مفقود شد؛ اما پس از 15 سال فقط بقایای پیکرش آمد.

در سال 68 خانواده شهید حیدری یک قبری به عنوان یادبود فرزندشان گرفته بودند که قرار بود سنگ قبری هم روی آن بگذارند، من هم که از رفقای شهید حیدری بودم رفتم تا در این مراسم حضور داشته باشم و در نصب سنگ قبر شهید به خانواده او کمک کنم که در همان جا برای نخستین‌بار همسرم که خواهر شهید حیدری بود را دیدم؛ دیدن همانا و بعد هم مراسم خواستگاری و ازدواج....
وی ادامه می‌دهد: همسرم در سال‌های اول ازدواج‌مان سابقه فعالیت قرآنی نداشت اما از سال 70 به بعد کم‌کم نسبت به قرائت قرآن و فعالیت‌های قرآنی از خود علاقه‌مندی نشان داد تا اینکه در این حوزه وارد شد و پس از شرکت در دوره‌های تربیت مربی قرآن سازمان تبلیغات اسلامی، فعالیت‌های قرآنی خود را گسترش داد. همسرم هم‌‌اکنون از مدرسان قرآن است که سابقه آموزشی خوبی نیز در این عرصه دارد و کار آموزش قرآن را از همان سال‌ها، تاکنون به صورت جدی دنبال کرده است، هم‌اکنون نیز کلاس آموزشی دارد و تدریس می‌کند.


%d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


سال 71، رتبه اول تمام مسابقات قرآن از آن ایرانی‌ها شد

قره‌شیخلو در ادامه می‌گوید: در سال 68 که ازدواج کردیم از لحاظ مادی واقعا زیر صفر بودیم و خدا خیلی به ما لطف کرد و برکت داد. در آن زمان حقوقم سه هزار و 200 تومان بود که زندگی‌مان را با همان حقوق می‌چرخاندیم؛ از سال 68 تا 72 در منزل پدرم یک اتاقی بود که در همان‌ اتاق زندگی می‌کردیم تا اینکه پس از کسب رتبه اول در مسابقات بین‌المللی قرآن سال 71، صاحبخانه شدیم. سال 71 سال ویژه‌ای برای قرآنیان بود، در آن سال هرکس از جمهوری اسلامی ایران در مسابقات قرآن شرکت می‌کرد اول می‌شد؛ من در ایران اول شدم، احمد ابوالقاسمی در مالزی اول شد، شهریار پرهیزکار در عربستان و خرمیان هم در هندوستان اول شد!
وی یادآور می‌شود: سال 72 با همت حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی، به هر یک از بچه‌هایی که در سال 71 در مسابقات قرآن اول شده بودند یک آپارتمان با کمک شهرداری در شهرک حکیمیه دادند. قیمت هر آپارتمان در آن سال یک میلیون و نیم بود که در آن سال به لطف خدا، از هیچ چیز، صاحبخانه شدیم؛ ما هر چه که در زندگی داریم از برکت قرآن است. سه فرزند دارم، دخترم زینب خانم، فرزند اول است و دو سالی است که ازدواج کرده، فرزند دومم، محسن است که حدود یک سالی است وارد کار اجرای تلویزیونی شده و در شبکه قرآن سیما مشغول است و فرزند سومم نیز جواد است که هم‌اکنون دانشجوی رشته معماری است. فرزندانم علاقه‌ای به انجام فعالیت‌های تخصصی در حوزه قرائت قرآن نشان ندادند و من نیز اصراری نداشتم که به اجبار در این حوزه ورود کنند.


ورود به دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی از سال 66

قره‌شیخلو درباره ورود خود به سازمان دارالقرآن الکریم و فعالیت‌هایی که از دهه 60 تاکنون داشته، می‌گوید: سال 66 همزمان با شرکت در مسابقات قرآن، اعزام به کشورهای خارجی و حتی حضور در جبهه بود که رسما وارد دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی شدم، ابتدا به عنوان مصحح قرآن بودم و تقریبا در تمام واحدهای دارالقرآن کار کرده‌ام؛ از سال 66 تا 73 در دارالقرآن بودم و در تمامی واحدها از جمله؛ طرح و برنامه، استان‌ها و... کار کرده‌ام تا اینکه 73 تا 75 مسئول دارالقرآن جهاد دانشگاهی واحد علوم پزشکی ایران شدم.
وی ادامه می‌دهد: سال 75 در شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، جانشین کمیته قرآن ستاد دهه فجر این شورا شدم که ریاست کمیته قرآن را نیز استاد سلیمی تا سال 81 برعهده داشت؛ از سال 81، پس از تأسیس سازمان دارالقرآن الکریم، مجددا به سازمان برگشتم؛ در سازمان دارالقرآن الکریم، ابتدا به عنوان مسئول‌دفتر رئیس سازمان، بعد مدیر حوزه ارتباطات و بعد معاون پشتیبانی شدم که در نهایت سال 88 به عنوان رئیس سازمان دارالقرآن الکریم انتخاب شدم و خدمت در سازمان دارالقرآن‌ الکریم تاکنون نیز ادامه داشته است.
این استاد قرآنی با اشاره به فعالیت اساتیدی از جمله استاد خدام‌حسینی، استاد حاجی‌شریف و... که در خدمت آنها شاگردی کرده، می‌گوید: این اساتید نیز هم‌اکنون در سازمان دارالقرآن الکریم مشغول هستند. ارتباط من با اساتید قرآنی‌ام همواره خیلی فراتر از یک جلسه قرآن بوده است و طی این سال‌ها رفت و آمد خانوادگی نیز داشته‌ایم؛ اصلی‌ترین اساتید من استاد توپچی و استاد خدام‌حسینی بوده‌اند.


جایگاه استادی، اساتید قرآنی‌ام را در کنار کار همیشه حفظ می‌کنم

روخوانی و روان‌خوانی را نزد استاد توپچی آموخته‌ام اما زحمت اصلی کار با استاد خدام‌حسینی بود که استاد توپچی هم خودش از شاگردان استاد خدام‌حسینی بود. با اساتیدی دیگری از جمله استاد اربابی، استاد غفاری، استاد موسوی‌بلده و استاد حاجی‌شریف هم کار کرده‌ام اما استخوان‌بندی تلاوت من با استاد خدام‌حسینی بود که طی این سال‌ها ارتباط صمیمی و پایداری با هم داشته‌ایم و خواهیم داشت.
قره‌شیخلو ادامه می‌دهد: گاهی اوقات با استاد خدام‌حسینی یا سایر اساتیدم که در سازمان دارالقرآن الکریم هستند در حوزه کاری حتی بحث‌های جدی هم می‌کنیم، در بحث کار با هم تعارف نداریم و بحث‌های چالشی می‌کنیم اما از طرف دیگر جایگاه استادی آنها هم برای من محفوظ است؛ یکی از ویژگی‌های استاد خدام‌حسینی این بوده است که تعامل با قرآن‌آموزان خود را فقط محدود به جلسات قرآن نمی‌کرد و اجازه می‌داد که بچه‌ها با او یک ارتباط صمیمی و خوبی علاوه بر جلسه قرآن داشته باشند.

            %d9%86%d9%88%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a2%d9%88%d8%a7%db%8c-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c-%da%af%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%b1%d8%af-%da%af%d9%88%d8%b4%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%c2%ab%d9%85%d9%87%d8%af%db%8c-%d9%82%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d8%b4%db%8c%d8%ae%d9%84%d9%88%c2%bb---%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85


این قاری بین‌المللی قرآن که بیش از چهار سال است مسئولیت سازمان دارالقرآن الکریم را عهده‌دار است طی این سال‌ها دست از جلسات قرآنی خود نکشیده و همچنان جلسات قرآنی هفتگی خود به منظور آموزش قرآن را روزهای دوشنبه هر هفته در مسجد امام علی(ع) میدان پونک برگزار می‌کند؛ جلسات قرآن استاد قره‌شیخلو در مسجد امام علی(ع) طی شش‌ماهه اول سال قبل از نماز مغرب و عشاء و در شش ماهه دوم سال پس از نماز مغرب و عشاء برگزار می‌شود.


منبع: http://www.iqna.ir/fa

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد