به گزارش جهان به نقل از مهر، امن پویا قاری بین المللی کشورمان با بیان
اینکه تنها چیزی که دارم و به آن افتخار میکنم و به خاطر آن، مردم دوستم
دارند و به من احترام میگذارند و هر جا که هستند با دیده احترام و محبت
به من نگاه میکنند همین قرآن است، گفت: چه چیزی بالاتر از اینکه آدم
دارای عزت باشد. بزرگترین چیزی که خداوند در زندگی به انسان میدهد، عزت
نفس است و من این عزت را از قرآن دارم و والسلام.

*جناب آقای پویا، در ابتدا خودتان را به صورت کاملتر معرفی کنید و
برای ما و خوانندگان ما بفرمائید که چگونه وارد عرصه فعالیتهای قرآنی
شدید؟
امین پویا هستم، متولد ۱۳۵۶ در شهر تهران. متأهل
هستم و یک فرزند بنام محمدحسین دارم. کارمند بانک هستم و تحصیلات دانشگاهی
بنده در سطح کارشناسی حسابداری است. از سال ۶۴ آموزش قرآن را شروع کردم که
در این راه پدرم زحمت زیادی کشیدند و روخوانی و روانخوانی قرآن را به من
آموزش دادند. به مدت شش سال تا سال ۶۹ از استاد عبدالباسط تقلید میکردم.
بعد از آن در سال ۶۹ قاریان مصری برای اولین بار به ایران آمدند. استاد
غلوش و شحات را دوست داشتم و قرائتهای زیبایی را در ایران اجرا کردند. از
این زمان تصمیم گرفتم که نوارهای استاد شحات محمد انور را گوش کنم.
تلاوتهای ایشان را خیلی دوست داشتم، همزمان با گوش دادن به نوارهای استاد
شحات، از سال ۶۹ به دارالتحفیظ قرآن کریم در خیابان ایران ، نزد استاد
سیدحسین موسوی برای یادگرفتن تجوید رفتم، بعد از اینکه دو ـ سه سالی آنجا
بودم برای ادامه این کار نزد دکتر محسن موسوی رفتم که تجوید پیشرفته را
تدریس میکردند. چند سالی هم نزد ایشان کار کردم تا بحث تجوید را با موفقیت
پشت سر گذاشتم، بعد از آن هم به یاد گرفتن نغمات، الحان و تقلید از
نوارهای مختلف اساتیدی مانند شحات انور، مصطفی اسماعیل، استاد احمد شبیب و
...، خیلی از این نوارها را گوش میدادم و همزمان در جلسه قرآن استاد حاج
علیآقای گرجی شرکت میکردم، البته در جلسات زیادی شرکت میکرد، منتها
جلسهای خیلی برایم مفید و تأثیرگذار بود و خیلی آنرا دوست داشتم جلسه حاج
علیآقای گرجی بود. از طرفی چون با پسر ایشان، آقامسعود رفاقت دیرینهای
داشتیم و دوست صمیمی بودیم زیاد به این جلسه میرفتم.
از سال ۷۸ به
طور رسمی در مسابقات قرآن کشوری شرکت کردم، سال ۸۰ اولین مقام قرآنی را در
مسابقات سازمان اوقاف و امور خیریه کسب کردم که در آن سال نفر چهارم استان
تهران شدم، بعد از آن با لطف خدا، موفقیتهای قرآنی یکی پس از دیگری حاصل
شد و در بسیاری از مسابقاتی که شرکت میکردم مقامهای خوبی آوردم. سال ۸۱ و
۸۳ نفر اول مسابقات قرآن استان تهران شدم و در همان سالها هم نفر اول
مسابقات حج کشور شدم که به مکه معظمه برای انجام حج مشرف شدم. سال ۸۵ نفر
سوم کشور شدم و در همان سال نفر اول مسابقات حج کشور شدم و مجدد به حج
اعزام شدم و در همان سال به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران به مسابقات
بینالمللی هندوستان رفتم و در این مسابقات هم مقام اول را کسب کردم.
سال
۸۷ مجددا در مسابقات کشوری مقام آوردم و در مسابقات حج شرکت کردم، آن سال
مسافرتهای مختلفی برای تبلیغ رفتم و به کشورهای مختلفی سفر کردم. در سال
۸۹ در مسابقات سراسری کشور مقام دوم را کسب کردم و به مسابقات روسیه اعزام
شدم، در مسابقات بینالمللی روسیه مقام اول را کسب کردم و در همان سال مجدد
در مسابقات حج کشور مقام اول را کسب کردم و به حج مشرف شدم. سال ۹۰ مجدد
نفر دوم مسابقات کشوری(سراسری سازمان اوقاف و امور خیریه) شدم و به مسابقات
بینالمللی تونس اعزام شدم و در آن مسابقات مقام اول را کسب کردم. در سال
۹۱ مجددا در مسابقات کشوری به فینال راه پیدا کردم و مقام دوم را کسب کردم.
آنجا برای مسابقات بینالمللی مالزی انتخاب شدم و در این مسابقات حضور
یافتم و رتبه دوم را کسب کردم.

*گفتید
که پدرتان اولین معلم قرآن شما بودند، در چه حدی توانایی تدریس داشتند یا
مثل معمول پدرها فقط قرائت متعارف قرآن را بلد بودند؟پدر
بنده، در این رابطه مبتدی نبودند. ایشان در این زمینه کار کرده بودند،
البته ایشان معلم هستند و اکنون هم دکترای رشته مدیریت دارند و استاد
دانشگاه تربیت معلم هستند اما بحث روخوانی، روانخوانی و تجوید و صوت و لحن
مبتدی را با من کار کردند، چون خودشان بلد بودند ولی نمیتوانم بگویم که
به صورت تخصصی با من کار کردند. تخصص تدریس داشتند ولی تخصص صوت و لحن و
تجوید را نداشتند. ایشان بعد از اینکه احساس کرد من از نظر روخوانی و
روانخوانی و مسائل ابتدایی تجویدی و صوت و لحنی به پیشرفت قابل ملاحظهای
کردم، من را نزد متخصصان کار که همان استاد موسوی بردند و آنجا به صورت
آکادمیک و کلاسیک این کار را انجام دادم و به صورت علمی هم بحث صوت و لحن و
هم بحث تجوید را ادامه دادم. با اینکه پدرم متخصص در صوت و لحن نبودند اما
بسیار متفکر بودند و در این قضیه به من خیلی کمک کردند، ایشان پیریزی
زیبایی را برای قرآن آموزی بنده انجام دادند.
*یعنی اگر ایشان معلم و مشوق شما نبودند، شما شاید در این مسیر وارد نمیشدید؟دقیقا همین طور است.
*در
مورد حضور در جلسات متعدد آموزش قرآن در دوران نوجوانی و جوانی صحبت
کردید، شرکت در مدارس و مسائل دانشآموزی و امتحانات و ... را چگونه با این
مسائل هماهنگ میکردید؟من عاشق تلاوت قرآن بودم و هیچ
منافاتی هم ندارد اگر کسی بخواهد قرآن بخواند، تحصیل کند و ... . بسیاری از
دوستان هستند که در مقاطع بالای تحصیلی در حال درس دادن و درس خواندن
هستند و در عین حال قاری بینالمللی هم هستند و خیلی هم موفق هستند.
الحمدالله، خدا خودش هم کمک میکند. البته این را باید بگویم که اگر
قاریای بخواهد در سطح جهانی و بینالمللی باشد مجبور است وقت خود را برای
تلاوت قرآن بگذارد و خیلی از مسائل دیگر در اولویت قرار نمیگیرد و قرآن در
اولویت است همان طور که برای یک ورزشکار حرفهای، ورزش در اولویت است برای
من که قرآن را خیلی دوست داشتم و میخواستم در این قضیه موفق شوم، قرآن در
اولویت بود اما این گونه نبود که واقعا از درس فاصله بگیرم، نمیگویم در
سطح دانشآموزی نخبه بودم اما ضعیف هم نبودم و الحمدالله درسم خوب بود. در
دانشگاه هم قبول شدم و با موفقیت پشت سر گذاشتم و هماکنون هم در حال تحصیل
هستم و امیدوارم که همین روند رو به رشد إنشاء الله همیشه در زندگی من
جریان داشته باشد.
*در مقاطع بالاتر یعنی کارشناسی ارشد در حال تحصیل هستید؟بله!
البته از طرف شورای عالی قرآن برای قاریان قرآن، فرصتی فراهم شده تا
بتوانند در مقاطع فوق لیسانس و دکترا ادامه تحصیل دهند. حدود بیست و پنج
سال است که با قرآن مأنوس هستیم و میدانیم که در کشور ما تلاوت قرآنی،
رشته تحصیلی محسوب نمیشود اما در کشور مصر که به صورت حرفهای در این
زمینه کار می کنند و تلاوت قرآن در این کشور قدمت چند صد ساله دارد این
گونه نیست.اکنون به همت شورای عالی قرآن، فرصتهایی برای قاریان قرآن فراهم
شده که معلومات خودشان را به صورت آکادمیک از آنها امتحان می گیرند و مدرک
می دهند که این فرد در چه سطحی هست، امیدوارم که بتوانم در این آزمونها
شرکت کنم که هم خودم را محک بزنم و هم اینکه اگر بتوانم و خدا کمکم کند
مدارک مقاطع بالاتر را بگیرم.
*منظورم از سؤال قبلی این بود
که غالب جوانانی که در رشتههای هنری، ورزشی یا قرآن فعالیت می کنند حضور
در بقیه عرصهها خصوصا تحصیل که در بین همه جوانان محوریت دارد، کمرنگ تر
می شود یعنی نمی توانند همزمان چند رشته یا چند کار را انجام دهند!این
امری طبیعی است. بالاخره من هم خیلی از رشتههای ورزشی را دوست داشتم اما
چون قرآن را بیشتر دوست داشتم، از خیلی از رشتههای ورزشی دیگر جا ماندم.
من خوشنویسی را خیلی دوست داشتم اما چون قرآن را به صورت تمام وقت تمرین می
کردم، نتوانستم خوشنویسی را در مقاطع ممتاز ادامه دهم و تنها تا مقاطع
متوسط به کلاسهای آموزشی رفتم. این گونه هست، کسی که وقت خود را برای امری
میگذارد، ناخوادآگاه فرصت را برای انجام دادن کارهای دیگر از دست میدهد.
*به
صورت ذاتی یک قاری قرآن باید چه چیزهایی داشته باشد، یعنی کلاسهای آموزشی،
تجوید و قرائت و صوت و لحن، اکتسابی است و همه میتوانند یاد بگیرند اما
آن چیزی که لازم است یک قاری داشته باشد، چیست؟مهمترین
چیزی که یک قاری قرآن باید داشته باشد، علاقه است. اگر علاقه باشد، وقت هم
پیدا میشود. اگر علاقه داشته باشد کلاسهایی که برای آموزش وجود دارد،
پیدا میشود. اگر علاقه وجود داشته باشد خیلی از سختیها آسان جلوه میکند.
اکنون ممکن است به من بگویند که کلاسی مانند زبان انگلیسی یا کامپیوتر
بسیار مفید است و من هم این را قبول دارم که رفتن به این کلاسها خیلی مفید
است. به من میگویند: پس چرا شما به دنبال آن نمیروید؟ در پاسخ میگویم:
وقت و فرصت لازم را ندارم. در حالی که اگر واقعا علاقهمند بودم و واقعا به
این کار عشق می ورزیدم، برای خودم وقت ایجاد میکردم و به دنبال آن
میرفتم. مهمترین چیزی که هر فردی برای انجام کاری باید داشته باشد، علاقه
است. اگر علاقه وجود داشته باشد مطمئنا موفق میشود، چون تجربه نشان داده
است که با صداهای متوسط هم میتوان قرآنهای بسیار زیبایی را تلاوت کرد. در
میان اسطورههای قرائت قرآن مصر، افرادی هستند که صداهای فاخری نداشتند،
صدای معمولی داشتند اما تلاوتهای زیبایی را اجرا کردند و در سطح اسطوره
معرفی شدند. مهمترین چیزی که به نظرم مهم است؛ اول عشق و علاقه و دوم
خانوادهای که به قرآن علاقهمند باشند و به فرزندشان کمک کنند تا در این
مسیر موفق باشد. خانواده در این امر خیلی مؤثر است.
*شما به نقش پدرتان اشاره کردید، به نقش مادر یا دیگر اقوام و نزدیکان اشاره نکردید؟وقتی
میگویم پدرم به من خیلی کمک کرد منظورم والدین، پدر و مادر است. به خاطر
اینکه مادرم هم بسیار مذهبی است و اکثر موفقیتهایی که کسب کردم در سایه
تشویقها و دعاها و آرامشی بوده که مادرم در منزل برای ما فراهم میکرد و
ما را بسیار تشویق و دعا میکرد که اینها باعث میشد انگیزه بیشتری پیدا
میکردیم و عاشق تلاوت قرآن بودیم. مطمئن باشید که اگر پدر و مادر در این
زمینه کمک نمیکردند شاید مسیر زندگی من اکنون واقعا چیز دیگری بود.
*اگر مثلا قاری قرآن نمیشدید، اکنون در چه عرصه ای فعالیت داشتید؟واقعیت
این است که هیچ وقت به چنین چیزی فکر نکردم. فکر نکردم که اگر قاری قرآن
نمیشدم، الان چه کار دیگری را انجام میدادم، اما فکر میکنم ورزشکار
حرفهای می شدم. با وجود اینکه الان به صورت حرفه ای ورزش نمیکنم اما اغلب
ورزشها را خوب انجام میدهم، یعنی خوب فوتبال بازی میکنم. خوب پینگ
پنگ بازی میکنم، البته بهتر از خوب،واقعا خوب، فوتبال و پینگ پنگ را خیلی
دوست داشتم، خیلی خوب شنا میکنم، چند سال کلاس شنا میرفتم و به همین خاطر
خوب شنا میکنم. جزء تیم مدرسه برای مسابقات بسکتبال بودم و خیلی خوب هم
بسکتبال بازی میکنم یعنی استعداد عجیبی در ورزش دارم اما چون علاقهام به
قرآن بیشتر بود و این امر باعث شد که ورزش در رشتههای مختلف را در حد
متوسط و خوب انجام دهم ولی در قرائت قرآن پیشرفت کنم، اگر قاری قرآن
نمیشدم، قطعا یکی از این ورزشها را انجام می دادم.
*در
مقایسه با دیگر هم سن و سالها و فرزندان دوستان و آشنایان و فامیلها، چه
دستاوردهایی داشتید که آنرا مدیون و مرهون قرآن میدانید؟من
هر چه دارم از قرآن دارم، من فرد ثروتمندی نیستم که به ثروت خودم بنازم و
مردم به خاطر ثروتم به من احترام بگذارند. ورزشکار و انسان پرتوانی نیستم
که مردم به خاطر معروفیت ورزشی و به خاطر قهرمانی به من احترام بگذارند. من
صاحب منصب در کارهای مملکتی و وزیر و رئیس جمهور یا مدیر ارشد و عالیرتبه
کشور نیستم که مردم به خاطر پستم به من احترام بگذارند یا پروفسور نیستم
که مردم به خاطر علمم به من احترام بگذارند. یا اینکه حتی یک بازیگر و
خواننده نیستم که مردم به خاطر معروفیت تلویزیونی به من احترام بگذارند.
اگر احترامی اکنون در بین مردم دارم، فقط به خاطر قرآن است. تنها چیزی که
دارم و به آن افتخار میکنم و به خاطر آن، مردم دوستم دارند و به من احترام
میگذارند و هر جا که هستند با دیده احترام و محبت به من نگاه میکنند
همین قرآن است. چه چیزی بالاتر از اینکه آدم دارای عزت باشد. بزرگترین
چیزی که خداوند در زندگی به انسان میدهد، عزت نفس است و من این عزت را از
قرآن دارم و والسلام.
*نقش
چهره های قرآنی در سبک سازی دینی در جامعه چقدر است؟ به نظر شما جامعه
قرآنی، دینی و مذهبی چقدر توانسته در این زمینه مؤثر باشد؟همه
این مطلب را قبول دارند که قاریان قرآن در کشور ما الگو نیستند، برای
اینکه کاری نکردیم تا الگو باشند. اول اجازه بدهید که از صداوسیما بابت
زحماتی که برای قرآن در این مملکت میکشند تشکر کنم، دست همه آنها درد
نکند. من هم واقعا نمیخواهم با زبان انتقاد با این دوستان صحبت کنم. زحمات
زیادی کشیده شده است، اما اگر ما بخواهیم برای جوانان خودمان الگوسازی
کنیم و الگوهای قرآنی داشته باشیم باید خیلی بیشتر از اینها که هست بها
بدهیم و وقت بگذاریم و هزینه کنیم.
قهرمانان قرآن ما نباید مستأجر
باشد، قاریان قرآن ما موقعی که در مسابقات جهانی برای ایران افتخار کسب
میکنند نباید بیکار باشند. قاریان قرآن ما نباید به اصطلاح «هشتشان گرو
نُهشان باشد.» الگو یعنی چی؟ یعنی جوانان ما را نگاه میکند، میبینید کسی
که بیست و پنج سال قرآن خوانده وضعش چطور است. الحمدالله ربالعالمین ما
ازنظر مالی وضعیت خوبی داریم ولی خیلی از قاریان هستند که وضعیت مناسبی
ندارند. باید بیشتر بها دهیم اگر می خواهیم الگوسازی کنیم باید بیشتر بها
دهیم. می دانید که صداو سیما بزرگترین مبلغ هر چیزی می تواند باشد.
تبلیغاتهای تلویزیون را ببینید از چیپس، پفک و بستنی تا کالاها و وسایل
زندگی تبلیغ میکنند و مسائلی مانند انتخابات ریاست جمهوری را اطلاع رسانی
میکنند که امر مهمی است و باید انجام شود، اما شبکه اول، مسابقات
بینالمللی قرآن امسال که در کشور ما برگزار شد را در اخبار، شاید حدود
بیست ثانیه پوشش خبری داد. در یک کشور اسلامی، در کشوری که داعیه اسلام و
قرآن را دارد در صداوسیمای اسلامی، بیست ثانیه مسابقات قرآن بین المللی
پوشش داده میشود. همه فعالیتهای قرآنی را به شبکه قرآن و معارف سیما
تبعید کردند. من نمیگویم شبکههای دیگر این مسابقات را پخش نکردند،
شبکههای دیگر هم وقت گذاشتند اما به اندازه کافی نبود و یا در وقتهای
مرده، یا وقتهایی که تلویزیون کمتر بیننده دارد، بوده است. چرا موقعی که
یک سریال، فیلم یا مسابقه مهم ورزشی می خواهد پخش شود چیزی را تبلیغ می
کنند، چون آن موقع بیننده زیادی دارد. اگر می خواهیم الگوسازی کنیم برای
صداوسیما انجام چنین کاری آسان است. مثلا ورزشکار نمونه سال انتخاب
میکنند و مراسم آنرا به صورت مستقیم پخش میکنند یعنی در یک مملکت دینی
قرآن کمتر از ورزش است؟!
*این همه بی توجهی در سایه این
نگرانی انجام میشود که جوانها خوب و درست تربیت شوند و دنبال مسائلی
مانند اعتیاد و ... نروند. دوای درد همه ناهنجاریها، قرآنیشدن است. تفاوت
میان جوان قرآنی و غیرقرآنی مشهود است. جوانی که اهل حضور در جلسات قرآن
باشد دنبال ناهنجاری ها نمی رود، اما به قول شما این همه بی توجهی است!دقیقا
همین طور است. اگر ما کاری انجام دادیم و بسیاری از جوانان ایرانی در
مسابقات جهانی و بینالمللی رتبه کسب کردند واقعا این گونه نبوده است که
تنها دلیلش این بوده که خودش تمرین کردند. خودشان زحمت کشیدند ولی این جَوّ
قرآنی را جمهوری اسلامی و دولت ایجاد کرده است که در هر شب، صدها جلسه
قرآن در کشور برگزار میشود. این اتفاقات خیلی جالب و خوب و جزو دستاوردهای
جمهوری اسلامی است که به برکت انقلاب اسلامی این همه جلسه قرآن در کشور
فراهم شده است و این همه مرکز آموزشی در قرآن فراهم شده که قاریان به راحتی
میتوانند قرآن را فرابگیرند و آموزش ببینند و یاد بگیرند و بعد از آن در
مسابقات شرکت کنند و موفق شوند. من شک ندارم انقلاب در این امر خیلی
تأثیرگذار بوده و باعث رشد فعالیتهای قرآنی شده است. شاید قبل از انقلاب
چند نفر در کل ایران حافظ کل قرآن بودند ولی امروز صحبت از تربیت ۱۰ میلیون
حافظ قرآن است. کارهای زیادی انجام شده که نباید این را نادیده گرفت. اما
این ظرفیت وجود دارد که بیشتر کار شود. اکنون بسترهای خوبی فراهم شده اینکه
حافظ قرآن است میتواند در هر مقطعی که تحصیل میکند میتواند در امتحانات
دانشگاه شرکت کند و موفق شود و لیسانس و فوق لیسانس و دکترا بگیرد. ولی
باید این بستر سازی ها و تشویق ها ادامه داشته باشد. جمعیت قرآنی کشور که
الان موجود است بیشتر پرداخته شود و مشکلات و معضلات و گرفتاری مربیان قرآن
را باید حل کنند. از نظر مالی باید به قاریان قرآن بیشتر توجه کنند و
برنامه ریزی بهتری را میطلبد. الحمدلله در این دو ـ سه سال اخیر کارهای
بسیار خوبی انجام شده است. از مسئولانی که این شرایط را فراهم کردند تشکر
میکنم. این مسابقات قرآنی هم خیلی مهم است.
یکی از علل پیشرفت
فعالیتهای قرآنی قرآن در کشور به خاطر مسابقات قرآنی است که قبل از انقلاب
برگزار نشد اما بعد از انقلاب اسلامی، مسابقات ملی و بینالمللی به صورت
مستمر برگزار میشود که میتوانم بگویم که مسابقات بینالمللی ما جزو
بهترین مسابقات قرآن دنیاست. مسابقات به همت مسئولانی که الحمدالله دارند
زحمات فراوانی را میکشند.

*شما
در جلسات قرآن با جوانان و نوجوانان زیادی برخورد دارید، آیا این مطلب را
تأیید میکنید که جوانانی که وارد این جلسات می شوند از بسیاری از
ناهنجاریها به دور هستند؟قطعا همین طور است. فضای قرآن،
مانند فضای یک درخت است. درخت با اکسیژنی که به اطراف خود می دهد و هوا را
تمیز می کند . قرآن هم همین طور است یعنی در فضای جامعه هم روشنایی ایجاد
میکند هم محیط را تمیز میکند یعنی مطمئن باشید وقتی که یک جلسه قرآنی
برپا میشود در یک زندان بسته میشود. مطمئن باشید که یک زندانی کم
میشود.درب هر ورزشگاه، مدرسه و آموزشگاهی که باز شود در زندانی بسته
میشود. این جمله معروف است. شأن جلسات قرآن که از اینها بیشتر است .قرآن
غذای روح است. این غذای روح باعث می شود که خیلی از ناهنجاریهای جامعه از
بین برود. جوانی که در جلسات قرآن وقت خود را برای قرآن صرف میکند، از
خیلی از ناهنجاریها دور میشود چون قرآن بزرگترین معلم است. چه چیزی از
قرآن بهتر است. این گونه شنیدم که حتی در زندانها هم، کار قرآنی انجام
میدهند، چرا این گونه است؟ چون کاملا رویکرد فرد را عوض میکنند. حفظ قرآن
روی فرد خیلی تأثیر میگذارد، خیلی مؤثر است. خدا میداند که اگر این
جلسات قرآن نبود، ما الان کجا بودیم. خدا ما را حفظ کرده است. جلسات قرآن
یکی از نعمتهای انقلاب اسلامی است.
*جلسات قرآن در همه
شئونات زندگی به کمک انسان میآید. اکنون وضعیت مسائلی مانند طلاق هم زیاد
است. آمار طلاق بسیار بالاست. جلسات قرآن در مسائل مختلف مانند ارتباط با
خانواده و نزدیکان و ... هم مؤثر است. نظر شما در این باره چیست. پایداری
خانواده قرآنی بسیار بیشتر از خانواده های دیگر است؟قرآن
پر از نکات اخلاقی و تربیتی است و استادی که در آنجا تدریس میکند کارش
خیلی سخت است. آیا هدف ما فقط تلاوت قرآن است. تلاوت قرآن، هدف نیست. تلاوت
قرآن وسیلهای است برای رسیدن به هدف است، هدف عاملیت به قرآن است. هدف
انجام دستورات قرآن است. وقتی قران میفرماید: «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ
الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» بالهای رحمت و مهربانی را برای پدر و مادر
بگستران یا میفرماید: «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» به پدر و مادر خود
نیکی کنید. اگر پیر شدند، احترامشان را نگه دارید. اینها را استاد جلسه بعد
از تلاوت قرآن عنوان می کند کسانی که آنجا نشستند متوجه می شوند و لذت می
برند. اگر در زندگی شان مشکلی دارند و در زندگی شان دارای لغزشی هستند و
کار اشتباهی کردند اصلاح می شوند. وقتی این آیات قرآن خوانده می شود
میروند خودشان را اصلاح می کنند . امورات دیگر، ازدواج، تحصیل، نماز،
روزه، زکات،غیبت،تهمت،دروغ ،جهاد و ... در قرآن بیان شده. اگر کسی بخواهد
اینها را رعایت کند دنیا برایش گلستان میشود. کسانی که از سنین کودکی،
نوجوانی و جوانی وارد جلسات قرآن می شوند تا بزرگسالی میتوانند آراسته به
اخلاق قرآنی شوند. مثلا اگر هر قاری در هر سال دو یا سه تا از فرمایشات و
دستورات خداوند را بخواهد اطاعت کند وقتی ۱۰ سال قرآن بخواند یعنی اینکه
توانسته ۳۰ تا از کارهایی که قرآن فرموده انجام نده را انجام ندهد یعنی
غیبت نمیکند، دروغ نمیگوید، تهمت نمیزند، به عهد خودش وفا میکند، نماز
میخواند و روزه میگیرد، به نامحرم نگاه نمیکند یا دزدی نمی کند. مگر
ناهنجاریهای جامعه ما چیست؟ همین مسائل است. آنهایی که در زندان هستند،
خلافی انجام دادند که جزو دستورات قرآن بوده است. قرآن دستور به آن کار
داده و ایشان انجام نداده است و به همین خاطر وارد زندان شده است. به حقوق
همدیگر احترام نگذاشته اند. قتل کرده، دزدی انجام داده است. همه اینها جزء
دستورات قرآنی است اگر دستورات قرآنی را انجام دهیم خیلی از زندانیها ما
کاسته می شود. اینها را باید یاد بدهیم و یاد بگیریم. یعنی ابتدا در جلسات
قرآن آنها را یاد بگیریم و در جلسات خودمان به بقیه یاد بدهیم تا خدا ما را
حفظ کند و هم اینکه وقتی این مطلب را عنوان میکنیم بقیه دوستان، کودکان،
نوجوانان اینها را یاد بگیرند تا از خطرات آینده جامعه حفظ شوند.
قرآن،
کتاب اجتماعی و درست زندگی کردن است. قرآن کتاب مردهها نیست، صحنهای که
بلافاصله در فیلمها و سریالها بعد از مرگ نشان میدهند این است که تلاوت
قرآن پخش میشود. این جزء فرهنگ جامعه ما شده است اما قرآن بیش از آنکه در
مراسم ختم خوانده شود باید در مراسم عروسی خوانده شود چون کتاب زندگی و
کتاب زندههاست نه کتاب مرگ.
قرآن، کاتالوگ زندگی انسان در این جهان
است. خداوند به انسان کاتالوگی داده است تا خوب زندگی کند و از آن لذت
ببرد. همراه با خلقت کاتالوگش را فرستاده است. خداوند هیچ وقت انسان را
بدون کتاب نگذاشته است و به تدریج این کتاب تکمیل تر شده است. کسی که این
کاتالوگ را بخواند چقدر قشنگ، زیبا و با لذت می تواند زندگی کند. امیدواریم
ما فقط قاری قرآن نباشیم و اخلاق قرآنی و عاملیت قرآنی داشته باشیم. این
شأن را برای خودم قائل نیستم که اخلاق قرآنی دارم یا عامل به قرآن هستم همه
ما باید سعی کنیم و خدا هم باید توفیق دهد تا در اخلاقمان تأثیرگذار باشد.

*با توجه به فضای موجود و بسترها و زمینههایی که وجود دارد، رسالت جامعه قرآنی در ساخت سبک زندگی صحیح و به دور از انحرافات چیست؟رسالت
قاریان قرآن این است که اول از خودشان شروع کنند، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ
آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» ای کسانی که ایمان آوردید،
چرا چیزی را میگوئید که خودتان عمل نمیکنید. اگر «امین پویا» در زندگی
شخصی، خود را درست نکند فرزندش به او نگاه میکند. ما میخواهیم نسل و
جامعه ای را درست کنیم اما اول باید از خودمان شروع کنیم. چرا باید از
خودمان شروع کنیم؟ به خاطر اینکه همه ما دارای خانواده هستیم، خانواده به
ما نگاه می کند. فرزندان به ما نگاه میکنند. وقتی من نماز می خوانم فرزندم
با من نماز می خواند. اگر من کار بدی هم انجام دهم فرزندم به من نگاه
میکند. جامعه را باید از خانواده ساخت. من باید آموزش دهم اما آموزشی که
خودم آنرا انجام دهم یعنی عملی را توصیه کنم که خودم آنرا انجام دهم.
مهمترین چیزی که قاریان قرآن باید انجام دهند این است که اول باید از
خودشان شروع کنند. مطئمن باشند اگر اول از خودمان شروع کنیم تأثیرگذارتر
است. چرا زمانی که پیامبر اسلام قرآن می خواند، کفار به همدیگر می گفتند
اگر پنبه را از توی گوشتان بیرون بیاورید مسلمان می شوید. پیامبر(ص) چه
قرآنی را میخواند که اینقدر تأثیرگذاری داشت؟ پیامبر(ص) کتابی که هماکنون
در دست ماست را میخواند اما چرا تأثیرگذاریش بیشتر بود. آیا پیامبر(ص)
مثل ما دستگاههای صوت و لحن را رعایت میکرده یا ترکیبات لحنی میکرده یا
تحریرهای آنچنانی میزده است یا اینکه نفسهای دوخطی میخوانده است یا
زمانی که تلاوت میکرد، همه ایشان را تشویق میکردند یا سیستم صوتی داشته
است؟ پس علتش چه بوده است؟! چه فرقی بین قرآنی که پیامبر(ص) خوانده با
قرآنهایی که ما می خوانیم وجود دارد؟ چرا آن تلاوت اینقدر تأثیرگذار بوده
است؟ تأثیرگذاری کلام موقعی ایجاد می شود که یک قلب سلیم و صاف داشته
باشیم. سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
اول: قلب سالم و دل
سالم، دوم: عمل صالح. عمل صالح ارزش سخن را زیاد می کند. وقتی می دیدند با
چه حزنی این قران خوانده میشود. با چه ایمانی این قرآن خوانده میشود
معلوم است روی قلب یک نفر هم نفوذ پیدا میکند. خداوند در سوره فاطر
میفرماید: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ» کلام پاک و طیب به
سوی خدا بالا می رود. در ادامهاش میفرماید: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ
یَرْفَعُهُ» عمل صالح آنرا باارزشتر میکند. اگر من یک قاری قرآن هستم،
همه از من تمجید میکنند ولی اگر ببینند که کردار و رفتار من هم رفتار و
کردار درستی است واقعا مورد تحسین قرار میدهند و میگویند هم قاری قرآن و
هم عامل قرآن است. در این امر ما چقدر مؤثر بودیم. تأثیرگذاری یعنی چی؟
یعنی اینکه استاد قرآن، شاگردانش را جمع کند و به آنها بگوید که من دارم به
شما قرآن یاد میدهم همه شما گوش کنید و کاری که من میگویم انجام دهید.
با زور و اجبار که نمیتوان کسی را تربیت کرد. شاگردان به استاد خود نگاه
میکنند وقتی ببینند که او غیبت نمیکند، تهمت نمیزند. وقتی ببینند که او
خوش اخلاق، صبور و مهربان است، آنها هم از او یاد میگیرند. نگاه میکنند
که استاد قرآن، قرآن را زیبا تلاوت میکند و صد آفرین از اینکه خوب هم عمل
میکند. مهمترین کاری که یک قاری و معلم قرآن میتواند انجام دهد این است
که خود را اصلاح کند و از خودش شروع کند إنشاءالله جامعه اصلاح میشود.
*همیشه
این را پیش خودم می گویم که امام علی در وصیت نامه اش به فرزندانش تأکید
می کند که مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند. در وهله اول
شاید فکر کنیم که عمل به قرآن کارهای سخت و عبادتهای طولانی و عبادتهای
سنگین و عجیبی باشد، اگرچه شاید اینها هم باشد اما نکات ریز اخلاقی در
زندگی فردی و اجتماعی هم در قرآن وجود دارد که انگار دیگران در اجرای آن بر
ما پیشی گرفتند مانند وفای به عهد، نظم و ترتیب و ... است که در جامعه ما
کمرنگ شده است. جامعه قرآنی در رفع این معضلات چه کارهایی می تواند انجام
دهد و چه الگوسازی میتواند در این امر انجام دهد؟اسلام،
یعنی اینکه واجبات و آن چیزهایی که خداوند دستور داده را انجام دهید و آن
چیزهایی که نهی کرده را انجام ندهید. تمام مشکلات و معضلات یک جامعه این
است که اینها اشتباه انجام شود، یعنی چیزی که خداوند گفته انجام بدهید
انجام نمیشود و چیزی که نباید انجام شود، انجام میشود.
نماز شب
خواندن امری فرعی و بین انسان و خداست. نماز شب نخواندن به کسی آسیب
نمیرساند ولی اگر تهمت بزنید آسیب میرسد. اگر کسی نمازش را نخواند به
خودش ضربه زده است ما اگر دزدی کند چه؟ اگر روزه نگیریم به خودمان آسیب
میزنیم، اما ناهنجاری اجتماعی به وجود نمیآید. اما اگر به عهد خودت وفا
نکنید و سر قولت پایدار نمانید و اگر دروغ بگوئید. اگر وجدان کاری نداشته
باشید مال حرام فراهم کنید فقط به خودمان آسیب نمیزنیم بلکه آسیبش برای کل
اجتماع است. بحث خدا و انسان به کس دیگری مربوط نیست اما اگر یکی از
فرمایشات و دستورات خداوند که حالت اجتماعی دارد را انجام ندهید، آسیب
اجتماعی به وجود میآید و چون ما در یک محیط اجتماعی داریم زندگی میکنیم
به دیگران آسیب میزنیم. به خاطر این است که باید دقت کنیم . اموری که
مربوط به خودمان و خدای ماست شخصی است و خودمان باید انجام دهیم و بعد سعی
کنیم آن چیزهایی که مربوط به اجتماع است را انجام دهیم.
ظلم سه نوع
است: ظلم انسان به خودش، که همان موقعی که ظلم میکند آسیبش را می بیند.
وقتی کسی روزه نمیگیرد و یا نماز نمیخواند آسیبش را میبییند. ظلم دوم
حقالله است. چیزی که با خداست، چون خداوند غفار است میبخشد اما از
حقالناس که سومین شق ظلم است نمیتوان گذشت چون مردم نمیگذرند. در این
دنیا همان طور که مردم در دادگاهها با هم اختلاف دارند در قیامت هم همین
طور است و مردم یقه همدیگر را میگیرند. رفتارهای اجتماعی ما باعث ایجاد
ناهنجاری میشود چون دستورات قرآن را عمل نمیکنیم. در کل کشور، ادارات
مختلف را ببینید سلامت کاری چقدر است؟ آمارهای جهانی را ببینید. همین
ناهنجاریهایی که وجود دارد به خاطر این است که دستورات قرآن رعایت
نمیشود. به همین خاطر اگر میخواهیم فضای کشور فضای سالمی شود باید احکام
قرآن را به صورت شیرین و از پایه به مردم آموزش دهیم. نه اینکه در مساجد
برای افراد بالای ۵۰ ـ ۶۰ سال اینها بیان شود. نگاه کنید و آمارش را
استخراج کنید که موقع نماز جماعت چند درصد جوانان شرکت میکنند. تربیت
قرآنی را باید از آموزش و پرورش شروع کرد. بالای ۱۰۰ بار در مصاحبه های
مختلف بر این امر تأکید کردم که آموزش مفاهیم قرآنی و تربیت قرآنی را باید
از مدارس ابتدایی و پیشدبستانیها شروع کرد؛ نه اینکه مدارس قرآنی احداث
کنند. بلکه همه مدارس ما باید قرآنی باشد. اخلاق و تربیت قرآنی باید از
مدرسه آموزش داده شود. احترام به قانون باید از کودکی آموزش داده شود.

*شما گفتید که فرزندی دارید، چند ساله است و برای ایشان چه آینده قرآنی تصور میکنید؟فرزندم
محمدحسین، سه ساله و نیمه است. سعیام بر این نیست که ایشان قاری قرآن
شود، بلکه سعیام بر این است که انسان خوبی شود. دعا میکنم که انسان خوبی
شود. دعا میکنم که فرزند صالحی باشد و برای خودش و جامعه مفید باشد.
سعیام بر این است که به یاری خداوند متعادل این فرزند به گونهای تربیت
شود که اخلاق قرآنی داشته باشد. حالا لازم نیست که صوت و لحن یاد بگیرد،
هیچ ایرادی ندارد که صوت و لحن را یاد نگیرد، به جایی بر نمیخورد اما اگر
اخلاق قرآنی نداشته باشد به خیلی چیزها بر میخورد. امیدوارم بتوانم او را
با قرآن، ورزش و علم آشنا کنم و امکاناتی در اختیار او قرار دهم که فرد
مثبت و قابلی برای اجتماع شود. همین کفایت میکند.