جمهوری اسلامی ایران همواره بهترین قاریان و حافظان خود را به مسابقات سایر کشورها اعزام میکند در حالی که اغلب کشورها نمایندگان چندان خوبی به مسابقات ایران نمیفرستند، البته برخی از کشورها هم قاریان خوبی به مسابقات ایران اعزام میکنند. به هر حال باید با بررسی این موضوع و پیگیری آن سطح فنی شرکتکنندگان مسابقات را بالا برد.
10 سال با شیخ مصطفی اسماعیل زندگی کردم و شیخ روی دستانم جان سپرد
ما شنیدهایم که شما چند سال با استاد «مصطفی اسماعیل» زندگی کردهاید. این موضوع صحت دارد؟
بله؛ من 10 سال با استاد «مصطفی اسماعیل» شب و روز زندگی کردم و در نهایت هم شیخ بر روی دستان من در بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
در این 10 سال بیشتر چه نکاتی را از شیخ «مصطفی اسماعیل» میآموختید؟
همانگونه که گفتم طی این 10 سال من شب و روز همراه استاد بودم و همیشه در محافل قرآنی در کنار او مینشستم و تلاوتهایش را گوش میدادم. من همواره سعی میکردم فقط به تلاوتهای استاد گوش کنم و به نظر من قرائت قرآن موهبتی الهی است که قاری باید با گوش دادن زیاد فراگیرد. باید بگویم فنون تلاوت را با گوش دادن تلاوتهای استاد آموختم.
باید با گوش دادن زیاد زیبایی تلاوت شیخ مصطفی را درک کرد
ایرانیها و رهبر معظم انقلاب به تلاوت استاد «مصطفی اسماعیل» بسیار علاقه دارند به نظر شما شاهکار تلاوت استاد «مصطفی اسماعیل» کدام تلاوت است؟
استاد «مصطفی اسماعیل» گفته است: «اگر کسی میخواهد من را بشناسد تلاوتهایم را گوش کند، یک بار نه بلکه 30 بار گوش کند تا من و تلاوتهایم را بشناسد». همه تلاوتهای شیخ زیبا هستند فقط باید بارها گوش کنید تا لذت ببرید.
«احمد احمد نعینع» در کنار استاد «مصطفی اسماعیل»
ادای احترام مصطفی اسماعیل به نعینع در اولین دیدار
خاطرهای از شیخ مصطفی به یاد دارید؟
11 سال قبل از اینکه شیخ مصطفی من را بشناسد او را میشناختم و همواره به محافل تلاوت شیخ میرفتم و صدای زیبای استاد را گوش میدادم.روزی یکی از موسیقیدانان مصری در یکی از محافل تلاوت من را به شیخ معرفی کرد. در آن روز دقایقی نزد شیخ «مصطفی اسماعیل» به تلاوت پرداختم. شیخ پس از شنیدن صدای تلاوت من بسیار منقلب شد و به احترام من عمامهاش را برداشت و من را در آغوش گرفت. این اتفاق سبب آشنایی و صمیمیت من با شیخ مصطفی شد و از آن روز تا آخر عمر شیخ در کنارش بودم.
واقعهای که بیان آن نعینع را منقلب کرد
به گزارش فارس در حال گفتوگو با استاد نعینع بودیم که یکی از اساتید قرآن به جمع ما آمد و اتفاقی را که چندی پیش رخ داده را برای شیخ بازگو کرد. که ماجرا به این شرح است.فردی به نزد این استاد میآید و به او میگوید: من مدتی گناهی مرتکب میشدم اما تصمیم گرفتم این گناه را کنار بگذارم مدتی گذشت و از این عهدی که با خود و خدا بسته بودم خسته شدم از این رو میخواستم عهدم را بشکنم.همان شب در خواب استاد نعینع را در حرم «امامرضا(ع)» دیدم که قرآن تلاوت میکرد. استاد پس از تلاوت دستی به سر من کشید و گفت: به عهد خود وفادار باش و بدان که خدا به تو کمک میکند.شیخ نعینع با شنیدن این ماجرا منقلب شد و با حالتی بغضآلود گفت: این صحبت بزرگی است و من شایسته آن نیستم. این اتفاق یک راهنمایی از سوی خدا برای آن فرد است که استقامت به خرج دهد.توفیق تلاوت در حرم «امامرضا(ع)» بارها نصیب من شده و شاید معنی این اتفاق آن است که قرآن به قلب افراد رجوع کرده آن را روشن میکند. قلب این فرد با نور قرآن روشن شده و قرآن کریم راه نجات را به او نشان میدهد.
بخش خاطره ی آن عالی بود.ممنون
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی