
درس ششم، تعریف حروف شمسی و قمری و طریق خواندن الف و لام آنها
نیمی از حروف 28 گانه عربی که همان حروف تهجّی است را شمسی و نصف دیگر را قمری گویند که تمام حروف قمری در این جمله جمع شده است: (حقّا که غمِ خوف عجیبِ) و بقیه آن، حروف شمسی است که عبارتنداز: تـاء وثـاء و دال و ذال و راء و زاء سین وشین وصاد وضاد وطاء وظاءدگر لام و نون حـرف شمسی بـدان چـو همـراه اَلْ شـد مـشـدّد بـخـوانهرگاه الف ولام "اَلْ" یعنی"آن" که یکی از علامتهای اسم است بر سر یکی از حروف شمسی در آید لام آن خوانده نمیشود و بجای آن حرف بعدش مشدّد میشود یعنی با تشدید خوانده میشود، مثل "شَمْسْ" یعنی «خورشید» که چون الف و لام (ال) بر سر آن درآورند میشود "اَلشَّمْسْ" و مانند اَلسَّماءُ- اَلصّالِحُ- اَلطَّیْرُ و هر گاه بخواهیم با جمله قبلی آن را بخوانیم الفِ آن هم خوانده نمیشود مانند (اِذَا الشَّمْسُ – وَ اِذَا النُّجُومُ - مِنَ الصّالِحینَ). و اما اگر "الف و لام" برسر یکی از حروف قمری درآید "الف و لام" هر دو خوانده میشود مانند اَلْقَمَرْ – اَلْبَحْرْ – اَلْعَلِیُّ – اَلْحَسَنْ – اَلْمَهْدِیُّ و هرگاه آن را با جمله قبل بخوانیم فقط الف آن ساقط میشود (یعنی خوانده نمیشود) مانند "یَوْمَ الْقِیامَةِ – هُمُ الْمُفْلِحُونَ – مِنَ العالَمینَ" که در این کلمـات فقط "الفِ" آن والـی است و خوانده نمیشود.لازم به تذکر اسـت کـه هرگـاه یکـی از حروف شمسی بعد از الف و لام "اَلْ" قرارگیرد "لام" آن در حرف مزبور به سبب نزدیکی مخرج، ادغام میگردد و آن را "ادغام شمسیّه" نامند مانند اَلتَّوْبةَ – اَلذّارِیـاتْ – اَلـسَّجـْدَة – اَلـضَّوْءُ – اَللّاهُونَ – اَلصّابِرُ – اَلثّاقِبُ – اَلدَّهْرُ و همچنین هرگاه یکی از حروف قمری بعد از الف و لام «اَلْ» قرارگیرد حرف لام به سبب دوری مخرج، اظهار میشود مانند: اَلْهالِکینَ – اَلْوِرْدُ – اَلْاَمْرُ – اَلْباسِطُ – اَلْحامِدُ – اَلْقَدْرُ. پس حروف شمسی همیشه مشدّد بوده و بالعکس حروف قمری هیچگاه تشدید نمیپذیرد (البته بعد از اینکه اَلْ بر سر آنها درآید.) توضیح مهم باید دانست "الف" نه جزء حروف شمسی و نه جزء حروف قمری است زیرا همیشه ساکن بوده و هیچگاه در اول کلمه واقع نمیشود.خصوصیات الف و لام شمسی و قمری "الف و لام" شمسیّه و قمریّه دارای خـصوصیاتی اسـت که ذیـلاً یـادآوری مـیشود:الف) اگر از کلمه جدا شود خود مستقلّاً دارای معنای خاصّی بوده و به معنای اصلی کلمه نیز ضرری نمیرساند. ب) همیشه همزه آن وصل است و اگر ابتداءً خوانده شود همزهاش مفتوح خواهد بود. پس اگر همزهای قطع باشد و یا اینکه جزئی از حروف کلمه باشد مانند "اِلْحاقْ" که از باب افعال و همزهاش قطع است و نیز مانند یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ که "اِلْتَقی" از باب افتعال بوده و همزه آن جزء بابِ آن میباشد هیچ کدام الف و لام شمسی و یا قمری محسوب نمیشوند.ج) در کلمات شمسیّه لامِ "اَلْ" پس از ادغام در حرف شمسی، در کتابت نوشته شده و باقی میماند، اگر چه حرف شمسی مشدّد میگردد مانند: اَلنّاسِ که حرفِ "نون" مشدّد گشته و حرف "لام" نیز در کتابت باقی مانده است و مانند سایر کلمات شمسیّه دیگر مثل: اَللَّیْلُ، و فقط در یک مورد در کلمه "اَلَّذینَ" و مشتقّات آن مانند اَلَّتی– اَلَّذی، لامِ اَلْ در لام کلمه «لَذینَ» ادغام گشته و در کتابت و قرائت حذف میشود ولی در بقیه موارد همان طور که ذکر شد میباشد.تمرینات درس ششم 1- برای هریک از حروف شمسی و قمری یک کلمه از قرآن کریم بنویسید.2- ده کلمه بنویسید که "ال"جزئی از کلمه باشد.
منبع :www.almiqat.com