تجوید، مصدر باب تفعیل و ریشه لغوی آن "جَوْدْ"
میباشد. تجوید در لغت به معنای نیکوکردن و در اصطلاح علمی است که در آن از
شناسایی مخارج، صفات حروفتهجّی، محل وقف و وصل، قواعد و دستورهای قرائت
قرآن مجید و نیکو خواندن آن بحث میشود. تجوید راهنما و ضامنِ صحّت قرائت
است و قرآن کریم باید طبق اصول و قواعد این علم شریف تلاوت گردد، چنانچه در
بخشی ازآیه 4 سورة مزّمّل فرموده: َوَرتِّلِ الْقُرانَ تَرْتیلاً "وقرآن را با تأنّی و شمرده بخوان و حروف آن را آشکار کن".
درمعنای کلمه ترتیل حضرت علی( علیه السلام ) میفرماید: اَلتَّرْتیلُ حِفْظُ الْوُقُوفِ وَبَیانُ الْحُرُوفِ " ترتیل محافظت محل وقفها و بیان حروف است" که مراد از بیان حروف، رعایت مخارج و صفات آن است.
و در جای دیگر میفرماید : بَیِّنْهُ تَبْییناً وَ لاتَهُذُّهُ هذَا الشِّعْرِ وَ لاتَنْثُرْهُ
نَثْرَ الرَّمْلِ وَ لکِنْ اَفْزِعُوا قُلُوبَکُمْ الْقاسِیَةَ وَ
لایَکُنْ هَمُّ اَحَدکُمْ اخِرَ السُّورَةِ. " قرآن را به طور واضح
و آشکار قرائت نمایید و مانند شعر آن را قطعه قطعه نخوانید و حروف و کلمات
آن را مثل پاشیدن ریگ متفرّق نکنید و لیکن دلهای سخت خود را بترسانید و
نرم کنید و همّت و اراده هریک از شما تنها به خواندن تا آخر سوره نباشد."(نقل از سرالبیان فی علم القرآن سرهنگ بیگلری ص 144)
و در جای دیگر از امام علی( علیه السلام ) منقول است که آن حضرت فرمودند: اَلتَّرْتیلُ هُوَ تَجْویدُ الْحُرُوفِ وَ مَعْرِفَتُ الْوُقُوفِ " ترتیل عبارت از تجوید حروف و نیز دانستن محل وقوف است."
همان طور که توضیح داده شد ارتباطی مستقیم بین تجوید و ترتیل وجود دارد که
معنای هردو مجملاً شرح داده شد. اما سخن دربارة علم تجوید بسیار است لکن
در اینجا فقط اشارهای میشود به بعضی از موارد:
نویسنده کتاب تهذیب
القرائه در صفحه 14 کتاب خود دربارة علم تجوید میگوید: "تجوید یـکی از
سختتریـن عـلوم عملی اسـت" و باز در همین صفحه به نقل از صاحب کتاب
«اَلتَّجْوید» چنین میگوید: "و این علم (تجوید) معلوم نشود مگر کسی را که
فرا گرفته باشد این فن را از استاد ماهر و مدّت مدیدی تَعَبْ کشیده و در
ادای اشمام و اتقان و تسهیل و ادغام و اخفاء و اختلاس و اشباع کوشیده و
مخارج و صفات حروف را دانسته و محافظت حدود آن کرده باشد."
تاریخچه علم تجوید:
همان
طور که بیان شد، علم تجوید زاییده علم قرائت و قواعدی است که از قرائات
قرّاء سبعه (هفتگانه) استنباط و تدوین گردیده و نخستین کسی که درقرن چهارم
هجری (حدود هزار سال پیش) این علم را به رشته تحریر درآورده، ابومزاحم موسی
ابن عبیداله ابن یحیی ابن خاقان خاقانی بغدادی (متوفی324 ﻫ . ق) است که
از بزرگان اهل سنّت بوده و قصیده خاقانیه وی در علم تجوید نزد دانشمندان،
مشهور میباشد و عدّهای از علمای علم قرائت نیز برآن شرح نوشتهاند و در
قرون بعد هم اساتید این فنّ شریف، کتبی درباره علم تجوید نگاشتهاند که در
حال حاضر اکثراً موجود است. (نقل از سرالبیان فی علم القران ص56)
پس از این مقدّمه کوتاه اکنون به جرأت میتوان گفت که تجوید یکی از علوم پایه برای تلاوت صحیح قرآن کریم و فراگیری ملاحت و لحن عرب و حتی مکالمه و محاوره عربی میباشد و لذا بر همه علاقمندان فراگیری قرآنکریم و علوم مربوطة دیگر ضروری است که در ابتدای امر، علم تجوید را بیاموزند و برای این منظور دانشمندان بسیاری از قدیم الایام، گامهای مؤثری در تألیف کتاب و در کنار آن تدریس و آموزش عملی این علم شریف برداشتهاند لکن تاکنون کتابی که قواعد علم تجوید را به صورت ساده از ابتدا تا سطح عالی آن و به صورت استدلالی بیان کرده باشد یا به رشته تحریر در نیامده و یا به نظر مؤلف نرسیده است، فَلِذا به ذهن حقیر رسید تا جزوهای با در نظر گرفتن ویژگیهای فوق جمعآوری و در اختیار دانش پژوهان قرآنی و بالأخص مدرّسین دلسوز و متعهّد قرآن کریم قرار گیرد، اما از آنجا که استاد علم تجوید و قرآن کریم و مؤسّس محترم کانون آموزش قرآن و تــجوید، جناب آقای حاج محمود مخملباف "دام عزّه" در سالهای قبل از انقلاب ( 57-1345 ﻫ . ش) جزواتی اجمالی با بیانی شیوا و قابل فهم برای همگان به رشته تحریر در آورده بودند و سالهای متمادی شخصاً به آموزش آنها مبادرت کرده بودند و نتایج عملی ارزندهای نیز در گذشته و حال گرفتهاند، اینجانب نیز به عنوان یکی ازشاگردان کوچک ایشان نتایج زحمات معظّمٌ له را به عنوان متن قرار داده و با کسب اجازه از محضر ایشان حاشیهای نیز به عنوان تعلیقات و توضیحات بر آنها نگاشتم و در حال حاضر به واسطه نیاز دانشجویان مؤسسه فرهنگی آموزش قرآن و تجوید (میقات القرآن) و نیز دیگر مشتاقان این علم در مکانهای مختلف، بر آن شدم که تلفیقی از متون دروس و شروح آنها را به صورت یک جزوه واحد در آورده و در اختیار عزیزان قرار دهم، لذا آنچه که مدرّسین و معلّمین محترم و دانشجویان قرآنی ملاحظه میکنند حاصل زحمات چندین ساله مؤلف در این زمینه و به خصوص در بخش مخارج حروف میباشد ولی با همه اینها، نقایص و کاستیهای احتمالی جزوه فوق را انکار ننموده بلکه آن را نشانه بضاعتِ مزجاتِ خویش میدانم و از این جهت پیشاپیش خود را معذور میدانم.
در پایان مقدّمه تذکّرات ذیل ضروری به نظر میرسند :ربیعالاول1422- خرداد1380
www.almiqat.com
در خواب خدا در گوشم گفت : تو را چه به عشق ؟؟!! گفتم چرا ؟؟ گفت تو خوابیو عشقت در اغوش دیگریست لبخند زدمو گفتم خدایا مخلوق توست شاید تو خوابی خبر از رسم دنیا نداری ...
ممنون از حضور و نظرتون
یا علی