عبدالباسط در سال 1349 هـ.ق مطابق با 1307 هـ.ش در منطقه سعید یا صعید از روستای اِرمِنت شهری از توابع استان قنا در جنوب مصر که فاصله یِ آن با قاهره تقریباً 700 کیلومتر است بدنیا آمد.
خاندان عبدالباسط از قاریان بنام قرآن کریم بودند و او در دامان پدر و مادری مسلمان پرورش یافت. پدرش لوکوموتیورانی بود که علائق مذهبی داشت و به همین خاطر پسرش را از ابتدای کودکی به فراگیری قرآن تشویق کرد.در مکتبخانۀ روستایشان در سن ده سالگی قرآن را حفظ نمود. در آن موقع هنوز روستای آنها مبدل به شهر نشده بود. او عاشق قرآن بود و می خواست علم قرائت را یاد بگیرد و قاری مشهوری شود؛ پدرش او را تشویق می نمود و عبدالباسط نیز فقط به دنبال علوم قرآنی و قرائت بود. پدرش می خواست او را به طنطا که ناحیه ای مشهور در علوم قرائت و تعلیم علوم قرآنی بود ببرد که شیخی از ناحیه شمال به ده آنها می آید و برای تعلیم علوم قرآنی و قرائت مردم از او استقبال می نمایند و عبدالباسط قرائت سبع را نزد ایشان فرا می گیرند.
ادامه مطلب ...
استاد محمد صدیق منشاوی در سال 1299ه.ش. یعنی حدود 73 سال پیش ، در شهر منشاه مصر در خانواده ای بسیار مذهبی پا به عرصه ی وجود گذارد .
« پدرش شیخ صدیق منشاوی یکی از قاریان صوفی منش بود که هرگز در مسیر تلاوتش اجر و پاداشی طلب نکرد . از این رو فرزندش محمد را نیز با چنین علایقی پرورش داد تا جایی که تلاوت را تنها به جهت آنکه متعلق به این کتاب مقدس است برگزید . شیخ صدیق منشاوی را فردی در کمال خشوع و خضوع می خوانند گویند او چنان تقوی پیشه بود که هرگز در هیچ تلاوتی بر اجر و پاداش آن سخنی نگفت . تنها در محل حاضر می شد ، آنگاه با وقاری سرشار از خشیت الهی باز می گشت و این شیوه ای بود که در میان فرزندانش نیز نیک مشهود است ».
محمد صدیق از آنجا که در شهر منشاه تولد یافت چون پدرش به منشاوی ملقب گردید . با تشویق و تعلیم پدر به آموزش معارف قرآنی و تعلیم قرائت های مختلف پرداخت ، چرا که پدرش نیز از قاریان مشهور عصر خود به شمار می آمد . مرحوم استاد منشاوی از همان ابتدا به حفظ کامل قرآن پرداخته و از 9 سالگی به بعد در ماه مبارک رمضان شبهای قرائت قرآن برگزار می نمود . این امر تا سنین جوانی استاد ادامه داشت . این در حالی بود که پس از چندی با ورودش به رادیوی عربی مصر و پخش تلاوتهایش ، به شهرت او افزوده شد تا آنکه به عنوان یکی از اساتید و قاریان مشهور مصر معرفی شد .
او قاری بزرگی است که در میان متأخران بی نظیر و در میان متقدّمین کم نظیر بوده است . او از مفاخر بزرگ جهان اسلام و مبتکر الحان گوناگون قرآنی به شمار می آید . سبک تلاوت ، صوت زیبا ، لحن گرم و حزین ، تلفظ صحیح و بیان قوی کلمات از مختصّات قرائت مرحوم منشاوی به شمار می آید که با چیرگی و مهارت کامل و تسلّطی فوق العاده شنونده را به آیات الهی متوجه می سازد . او چنان تسلّطی به قرائات سبعه و عشره و راویان قاری دارد که وی را به عنوان یکی از بهترین اساتید این فن در جهان اسلام مطرح نموده است ، تا آنجا که شهرتش را در جای جای جهان اسلام اذعان می دارند .
مرحوم محمد صدیق منشاوی با تسلّطی کامل و سبکی خاص تمامی قرآن مجید را با قرائت ترتیل تلاوت کرده است و اکنون گنجینه ای از نوارهای تحقیق و ترتیل این استاد در آرشیو رادیو قرآن موجود می باشد . تلاوت های این استاد همه هفته از رادیو قرآن جمهوری اسلامی ایران پخش می گردد .
«محمد رفعت» در سال 1882 در مصر در حوالی قاهره چشم به جهان گشود و پدر او را محمد نام گذاشت. وی از کودکی با قرآن مأنوس بود و نقل شده که همان دوران در حالی که کودک خردسالی بود، برگهای قرآن را ورق میزد، و صفحات قرآن را با علاقه نگاه میکرد، اما شادی خانواده رفعت زیاد به طول نیانجامید و محمد در سن دو سالگی بر اثر بیماری بینایی خود را از دست داد.«حسنا رفعت» نوه «محمد رفعت» درباره بیماری پدر بزرگش میگوید: دو روایت درباره نابینایی «محمد رفعت» وجود دارد، اول آنکه وی کودکی زیبا بوده و مورد حسد قرار گرفته و دیگر آنکه چشمهای محمد مدتی دچار التهاب شده و وی بینایی خود را از دست داده است.
کسب گواهی حفظ قرآن در 15 سالگی
پدر محمد براساس عرف آن زمان فرزند را به مکتبخانه مسجد «بشتک» که در حوالی قاهره است سپرد و محمد در سن 10 سالگی فنون تجوید را به همراه قرائات سبعه فراگرفت و در 15 سالگی گواهی حفظ کل قرآن را دریافت کرد، همچنین پس از آن «محمد رفعت» موفق به کسب گواهی شیخی از اساتید الازهر شد، اما این شادی چندان ادامه نداشت زیرا در همان زمان پدر محمد دار فانی را وداع گفت و او سرپرستی خانواده را برعهده گرفت.
در همین دوران محمد برای اولینبار در یک مسجد به تلاوت قرآن پرداخت و مورد استقبال بالای مردم قرار گرفت که این نشانه ظهور یک ستاره درخشان در آسمان تلاوت بود.
شاید به ندرت بتوان کسی را یافت که ابتهال بسیار زیبای «حب الحسین» شاهکار ماندگار استاد «طه الفشنی» را نشنیده باشد؛ گزارش زیر شخصیت و ویژگیهای فنی تلاوت قرآن و ابتهالات این قاری و موشح را بررسی میکند.
استاد «طه موسی حسن» مشهور به «طه الفشنی»
استاد «طه موسی حسن» مشهور به «طه الفشنی» از مبتهلان و قاریان قرآن کریم مصر در سال 1900 میلادی مطابق با 1279 هجری شمسی در شهر «فشن» از توابع استان «بنی سویف» دیده به جهان گشود.وی اولین مؤذن مسجد امام حسین(ع) در قاهره بود و چنان که آثار به جای مانده از تلاوتها و ابتهالاتش گواهی میدهد، وی فردی نابغه و توانا در علم موسیقی بود، همچنین بر فنون و قواعد تلاوت قرآن کریم تسلط و چیرگی کامل داشت.این استاد تنها یک قاری قرآن نبود، بلکه حیاتش را به عنوان یک منشد و موشح آغاز کرد، در وجود این استاد گرایشهای دینی و علاقهای وافر به قرآن کریم وجود داشت که او را از مسیر خوانندگی و نوازندگی و انشاد و تواشیح به قرائت کشانید.
طه الفشنی مبانی قرائت و حفظ قرآن کریم را در زادگاه خود آموخت و بدینسان مدرک دوره ابتدایی را در سال 1916 میلادی مطابق با 1295 هجری شمسی دریافت کرد و پس از آن کل قرآن کریم را حفظ کرده و به مدرسه معلمان پیوست، وی همچنین موفق شد در سال 1919 میلادی مطابق با 1298 هجری شمسی به دانشگاه الازهر در قاهره بپیوندد.این استاد بسیاری از نغمات را به قرائت قرآن کریم با حفظ احکام تلاوت داخل کرد، او معتقد بود که یک قاری نمیتواند قاری باشد تا زمانی که موسیقی را در وهله اول آموخته باشد و اگر جز این باشد چگونه خواهد توانست مردم را از استماع قرائتش به شادی و نشاط درآورد که البته این نظر، نظری شخصی است کما اینکه بعضی دیگر از قاریان این نظر را رد کردهاند.
استاد طه الفشنی نیز پس از این اقدام رادیو با همیاری استاد «عبدالباسط محمد عبدالصمد» و «عبدالقادر حاتم» وزیر فرهنگ و ارشاد آن زمان مصر به اعتراض برخاست و رادیو نیز به خصوص پس از وساطت استاد «مصطفی اسماعیل» سعی در راضی کردن وی برآمد.
استاد شحّات محمد انور، قارى مسجد امام رفاعى در روز 1 ژوئیه 1950میلادى در روستاى کفرالوزیر که مرکزى دور افتاده در استان قهلیه است در یک خانواده کمجمعیت متولد شد. بیش از سهماه از ولادت او نگذشته بود که پدرش وفات یافت و کودک خردسال نتوانست لذت پدر داشتن را بچشد. و چون هیچ مهر وعطوفتى مانند مهرمادرى نیست، مادرش فرزند کوچک را به دامن گرفته و براى اقامت در منزل پدرش رهسپار شد تا با دائى هاى او زندگى کند چرا که دائى او وى را همچون پسر خود در برمىگرفت و بهترین امانت دار او بود،او به یادگیرى و حفظ قرآن اقدام کرد او در مکانی قرار گرفته بود که تأثیر زیادى در رشد و نمو او داشت.
وی به واسطه دائى اش از محضر استاد حلمى محمد مصطفى در حفظ قرآن کریم مستفیض شد و در سن هشت سالگی حافظ قرآن گردید. وقتى به سن 10 سالگى رسید دائى اش او را به یکى از روستاهاى مجاور(کفرالمقام ) برد تا تجوید قرآن را به دست مرحوم استاد سید احمد فرارحى که سرپرستى او را به عهده داشت و رعایت واهتمام خاصى به او داشت فرا گیرد چرا که استعدادى که او را شایسته مى ساخت تا یکى از مشهورترین قاریان مصر بلکه همه جهان باشد را در خود داشت."در آن دوره من با حفظ کردن قرآن کریم سعادتى وصفناشدنى یافتم مخصوصاً پس از اتمام حفظ قرآن و در اثناء یادگیرى تجوید آن، و به خاطراین که صداى زیبائى داشتم واداءِ لحن من شبیه اداء قاریان بزرگ بود بر هم دوره اى هایم پیشى گرفته و در میان آنان به استاد کوچک شناخته مىشدم و این موضوع ایشان را خشنود مى ساخت، هم کلاسى هایم در مکتب به دنبال فرصت بودند که استاد مشغول کارى شود تا از من بخواهند که با تجوید، آیات قرآن را برایشان بخوانم و چنان مرا تشویق مى کردند که گویى من قارى بزرگى هستم، و یک بار استاد از دور صداى مرا شنید، همانجا ایستاد و به من گوش مى داد تا این که از تلاوت فارغ شدم و از آن پس اهتمام بیشترى به من مىکرد و تمرکز بیشترى به من داشت چرا که آینده خوب و روشنى را از من متوقع بود. به یاد مىآورم که در ضمن یادگیرى قرآن کریم براى همکلاسىهایم، زیاد تلاوت مىکردم روزى یکى از ایشان فکرى کرد، او یک قوطى کبریت تهیه کرد و جعبه آن را توسط یک نخ بلند به کِشُو آن متصل کرد، من یک قسمت را در مقابل دهانم مى گرفتم و مىخواندم گویى که میکروفون است و هر یک از دوستانم قسمت دیگر را به گوش میچسباندند تا طنین صدا را از آن بشنوند که زیبا و قوىّ مىشد.
استاد محمود خلیل حصری از جمله قاریانی است که کلام خدا را با خضوع و زیبایی خاصی تلاوت می نماید و به قلبها می نشاند . استاد حصری ، اولین کسی بود که فکر قرائت قرآن را توام با صدای خوش در سر پروراند و پس از آن رادیوی مصر،صوت دلنشین قرآنش را از قاهره پخش نمود و البته راهگشای این فکر در استاد،این بیان لطیف و نفیس پیامبر بزرگوار اسلام است که فرمود:«لکل شیء حلیه و حلیه القرآن الصوت الحسن.» یعنی برای هر چیز زینت و زیوری است و زیور قرآن صوت نیکوست.مرحوم استاد حصری درباره شرح حال زندگی اش می گوید:آغاز زندگی من در قریه شبرالنعله ، مرکز طنطا بوده است؛ و من در آنجا چشم به جهان گشودم و به مناسبت اینکه حرفه پدرم حصیر بافی بوده، مرا نیز مردم به عنوان حصری نامیدند . آنگاه استاد با مکثی کوتاه به یاد دوران کودکی خویش افتاد و بعد از چند ثانیه چنین ادامه می دهد:پدرم در آن زمان در مغازه ای کوچک به شغل حصیر بافی مشغول بود و من نیز در همان آغاز طفولیت در کنار یاد گیری و پرداختن به حفظ قرآن کریم،در بافتن و فروش حصیر به پدرم کمک می کردم و از این بابت نیز همواره شاد و مسرور بودم و بالاخره از ده سالگی موفق به حفظ تمامی قرآن کریم شدم . و بایستی در اینجا به این نکته اشاره کنم که معلم مکتب خانه ام نقش بزرگی در تربیت و یاد گیری ام در آن سنین داشت که از این بابت من همواره تا آخر عمرم مرهون زحمات و توجهات این استاد دلسوز می باشم؛و البته توجه من به یادگیری و حفظ قرآن کریم برمی گردد و به روایات رسیده از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله که در این باره فرموده اند : «حاملان قرآن کسانی هستند که مشمول رحمت خاص خداوند متعال که در نور الهی غوطه ورند و هر که با آنان دشمنی نماید با خداوند دشمنی نموده است و هرکه با خدا دشمنی نماید با حاملان قرآن دشمنی نموده است » تا خداوند متعال می فرماید : « ای حاملان قرآن خود را به رحمت خدا نزدیک نمایید بوسیله تجلیل از قرآن تا خدا در محبت خود نسبت به شما بیفزاید.
آنگاه استاد به چگونگی و نحوه آشنایی خود با مرحوم استاد مصطفی اسماعیل و شیخ محمود علی البناء اشاره نموده و در این باره می گوید : من به همراه شیخ مصطفی اسماعیل و شیخ محمود علی البناء در مؤسسه الاحمدی واقع در زادگاهم در نزد استاد ابراهیم سلام اشتغال به تعلیم علوم قرائت و اصول آن نمودم و در این مدت که تا سال ۱۹۴۰ میلادی به طول انجامید تنها وسیله رفت و آمد من به دلیل صعب العبور بودن جاده ها در آن موقع قدمهای من بود که در طول مسیر ، شیرینترین آیات قرآن را انتخاب نموده و زیر لب زمزمه می کردم . و بالاخره در انتخاباتی که در سال ۱۹۴۴ میلادی برای شناسائی بهترین قاری قرآن در رادیو مصر برگزار شد،من از بین ۲۰۰ نفر قرائی که در حضور کمیته ای مرکب از مرحوم استاد مصطفی رضا و استاد شیخ الصباء و شیخ القراء آن موقع مصر تشکیل شد ، رتبه اول را احراز نمودم . و این نقطه عطفی بود در تاریخ زندگی ام ، چرا که بعد از این موفق شدم تا آوای دلنشین قرآن کریم را از طریق امواج رادیو در اختیار مشتاقان و شیفتگان کلام حق قرار دهم و این تحولی بود در زندگانی ام .
ادامه مطلب ...